ریگ های ساحل خرد ××نشیمنگاه پندار های پاک توست

ساخت وبلاگ
ویی بریل
 

لویی بریل چهارم ژانویه ۱۸۰۹ زاده شد و در پاریس رشد کرد. او که از همان اوان کودکی نابینا شده بود، بر خلاف معمول آن زمان که کمتر کسی به آموزش نابینایان توجه داشت، با بهره‌گیری از تلاش‌های پیشین، توانست خط عادی را به صورت برجسته بیاموزد و مانند هم ‌سالانش بخواند و بنویسد.


بریل در طول تحصیلات خود به این نتیجه رسید که خواندن و نوشتن به خط عادی برای نابینایان مشکل است. این بود که در تلاشی شبانه‌روزی، توانست در شانزده سالگی خطی اختراع کند که هم اکنون پایه‌ سواد صدها هزار نابینا در سراسر جهان است. بریل خط خود را بر پایه‌ اشکال مختلفی بنا کرده که از ترکیب ۱ تا ۶ نقطه تشکیل می‌شود. 
بدین ترتیب الفبای هر خطی، اعم از لاتین یا عربی یا چینی، با قرارداد های مشخص هر خط، کدگذاری می‌شود. مثلا ۵ نقطه که ۳ ضلع یک مستطیل را تشکیل می دهند، در خط فارسی صاد و در خط لاتین علامت «و» تجاری & را معنی می‌دهد.
دریغا که تا لویی بریل زنده بود، دست‌اندرکاران آموزش نابینایان خط او را معتبر نشمردند و تنها ۳۰ سال پس از مرگ او بود که اختراع بی‌مانندش در سراسر جهان به رسمیت شناخته شد.



ساموئل مورس
 
ساموئل فاینلی بریس مورس در ۲۷ آوریل ۱۷۹۱، در شهر چارلستون ایالت ماساچوست امریکا دیده به جهان گشود.
مورس این نقاش آمریکایی، مبتکر روشی برای انتقال پیام از طریق سیم با استفاده از یک کد با رمز خاص بود که اکنون کد مورس نامیده می شود. وی پس از مطالعه هنر در اروپا به کارهای علمی روی آورد و کشف کرد که اگر سیم حامل جریان الکتریکی به یک سوزن آهن ربایی لولادار نزدیک شود، سوزن حرکت می کند. به دنبال آن در سال 1832 میلادی دست به کار ساخت ماشینی به نام تلگراف شد تا بتواند به کمک همین روش پیام ها را از نقطه ای به نقطه دیگر ارسال کند و در سال 1837، اولین نمونه موفق این دستگاه را در نیویورک به نمایش گذاشت. 
در سال 1844، یک خط تلگراف به طول 64 کیلومتر احداث شد که بالتیمور را به واشنگتن ارتباط می داد. مورس دستگاهی ساخت که در آن وقتی جریان الکتریکی وصل می شد، یک آهن ربای الکتریکی را به کار می انداخت و باعث می شد تا یک مداد بر روی یک نوار کاغذی متحرک، علائمی را ثبت کند. جریان به طور مداوم به وسیله یک کلید فشاری قطع و وصل می شد و اطلاعات به شکل «پالس و نبود پالس» (رمز) انتقال می یافت.
این سلسله عناصر کوتاه و بلند که برای نشان دادن حروف، نقطه و کاراکترهای یک پیام معین به عنوان کد های مورس استفاده می‌ شدند، طولانی‌تر از هر سیستم رمزگذاری الکترونیکی دیگر، بیش از 160 سال مورد استفاده بوده است.
ساموئل مورس در 24 ماه می 1844 اولین پیام تلگرافی خود را از بالتیمور به واشنگتن با این مضمون مخابره کرد : خدا چی ساخته! 
ساموئل مورس در۲ آوریل ۱۸۷۲ در نیویورک جان به جهان آفرین تسلیم کرد. سایت گوگل در روز تولد این مرد بزرگ و به افتخار خدمات او، لوگوی اصلی سایت خود را با کد مورس نوشت.



جان لاجی برد
 

برد (1946-1881) یک مهندس اسکاتلندی بود. وی در سال 1924 میلادی موفق شد که برای اولین بار تصویر تلویزیونی را به وسیله امواج رادیویی انتقال دهد. او همچنین اولین فردی بود که توانست در سال 1928، تصویر تلویزیونی را به آن سوی اقیانوس اطلس بفرستد و در همان سال، تصاویر تلویزیونی رنگی را انتقال داد. اولین دستگاه تلویزیون برد در کارگاه زیر شیروانی او در «هاستینگز» انگلستان ساخته شد و شامل قطعات زیر بود : یک صندوق چای، یک قوطی بیسکوئیت، عدسی های جلویی تعدادی لامپ دوچرخه، تکه های چوب، سوزن های رفوگری، نخ، سیم، و موم یا لاک. یک دوربین ابتدایی، تصویر تار و مبهم یک صلیب را به دستگاه گیرنده ای که در آن سوی کارگاه قرار داشت، ارسال کرد .


 

با وجود بهبودهایی که برد در دستگاه خود به وجود آورد، «بنگاه پخش بریتانیا» در سال 1937، یک سیستم رقیب را که از لامپ پرتو کاتدی استفاده می کرد، برای پخش برنامه هایش انتخاب کرد .

· برد به عنوان پدر تلویزیون شناخته می شود .
· برد، اولین بار در سال 1923 به فکر ارسال تصویر به کمک امواج رادیویی افتاد. دستگاه تلویزیونی او که تصویر را به روش مکانیکی می پویید(اسکن می کرد)از نظر تجاری شکست خورد، اما او تا آخر عمرش آزمایش بر روی ارسال تصویر را ادامه داد .
برد، همواره برای تکمیل و بهبود دستگاه تلویزیونی خود تلاش می کرد. وی، قبل از جنگ جهانی دوم، تلویزیون با رنگ های طبیعی را به نمایش گذاشت و گفته می شود که درست قبل از مرگش، سیستمی برای تلویزیون استربوسکوپ یا برجسته نما ابداع کرد. او همچنین مخترع وسیله ای به نام «شب بین» بود که از آن برای دیدن در تاریکی استفاده می شد.


والتر بروخ
 
والتر بروخ مخترع سیستم پال در تاریخ دوم مارس 1908 در شهر نیو اشتات در آلمان غربی (سابق) به دنیا آمد. وی پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه وارد دانشکده فنی شد.
والتر بروخ در سال 1929 وارد دانشگاه شد. در زمان دانشجویی خود در یک اداره تحقیقاتی و طراحی متعلق به مجارستانی‌ها به نام Denes Von Miholy مشغول بکار شد. درست همان موقعی که اولین بار تلویزیون سیاه و سفید توسط بال نیپ کو در معرض نمایش گذارده شده بود، بروخ علاقه خود را نسبت به تلویزیون ابراز کرده و دنبال این رشته را گرفت. در سال 1935 به استخدام شرکت تلفن (AEG) در آمد و در قسمت طراحی و تحقیقات شروع بکار کرد.
از همان ابتدا بروخ سعی می‌کرد برنامه‌های تئوری خود را با آزمایشات و تحقیقات توام سازد. در این رشته چنان شایستگی از خود نشان داد که آقای پروفسور شورتر او را دستیار خود کرده و در قسمت آزمایشگاه و تحقیقات فیزیک فعالیت خود را شروع کرد.
بروخ در سال 1936 موفق به ساخت دوربینی به نام ایکونسکپ  شد و با همان دوربین شخصا از بازیهای المپیک 1936 فیلمبرداری کرد. در سال 1937 در نمایشگاه بین المللی پاریس دستگاه فیلمبرداری ایکونسکپ به نمایش گذاشته شد. در آن سال دستگاه او به عنوان اعجاب انگیزترین اختراع به مردم جهان معرفی شد.
در طی جنگ جهانی دوم، بروخ در برلین یک آزمایشگاه فیزیک جهت تحقیقات و طراحی با کمک مهندسین و محققین فیزیکدان شوروی سابق افتتاح کرد که این آزمایشگاه معروف به فیزیک الکترونیک بود. بعد از جنگ جهانی، یعنی در سال 1950 بروخ به کارخانه تلفن برگشت و دوباره کارش را در آنجا ادامه داد.
در سال 1960 بروخ آزمایشات خود را درباره تلویزیون رنگی آغاز کرد و در این راه از کوشش و تلاش مضایقه نکرد تا اینکه موفق شد این سیستم را که به نوبه خود بی نظیر بود به مردم جهان هدیه کند. این سیستم بخصوص از نظر نیازهای جغرافیایی و اقتصادی طراحی شده بود. او در سوم ژانویه 1963 یک برنامه رادیویی انجام داد و سیستم خود را به دنیا معرفی کرد. در 25 اگوست 1967 تصویر رنگی از جایی به جای دیگر پخش شد و این افتخار بزرگی بود که نصیب مردم آلمان شد. این تنها سیستم رنگی می‌باشد که بشر با اعتماد و اطمینان کامل آن را برای پخش تصاویر رنگی بکار برد. این مرد تمام موفقیتهای خود را زاییده تعلیم و تربیت جامعه خویش می‌دانست و معتقد بود که کشور او توانسته است او را در این راه یاری دهد و به موفقیت برساند. وی سیستم را به نام خود نامگذاری نکرد بلکه آن را پال نامید.
بروخ جوایز متعددی را از مرکز تحقیقات و آزمایشگاه الکترونیک کشورهای آمریکا و انگلستان دریافت کرده است. ولی بزرگترین جایزه بروخ گرفتن انگشتر زیمنس(جایزه بزرگ تکنیک) بود. این جایزه به او و ورنر فون بروان برای اختراع راکت V2 و راکت V4 تعلق گرفت.
آلمانیها بروخ را پدر تلویزیون نام نهاده‌اند.
ریگ های ساحل خرد ××نشیمنگاه پندار های پاک توست...
ما را در سایت ریگ های ساحل خرد ××نشیمنگاه پندار های پاک توست دنبال می کنید

برچسب : اختراعات بزرگان, نویسنده : فاطمه رضازاده daneshnovin92 بازدید : 220 تاريخ : پنجشنبه 3 بهمن 1392 ساعت: 13:01

جرارد هنریک آرموئر هانسن
 
«جرارد هنریک آرموئر هانسن» پزشکی نروژی بود که نام خود را در تاریخ پزشکی با شناسایی باکتری مولد بیماری جذام به ثبت رسانید. هانسن ۲۹ جولای ۱۸۴۱ در شهر برگمن متولد شد. در سال ۱۸۶۶ در رشته‌ی پزشکی از «دانشگاه سلطنتی فردریک»، که امروزه با نام «دانشگاه اسلو» شناخته می‌شود، فارغ التحصیل شد. سپس دوره‌ی انترنی خود را در بیمارستان ملی اسلو به انجام رساند و مدت کوتاهی در بیمارستان «لاتن»  به عنوان پزشک فعالیت کرد.
هانسن در سال ۱۸۶۸ به شهر زادگاهش، که مرکز تحقیقات جذام نروژ در آن واقع بود بازگشت و به همراه «دنیل کورنیوس دنییلسن»، که از متخصصان برجسته‌ی اپیدمیولوژی زمان وی بود، بر روی بیماری جذام به مطالعه و تحقیق پرداخت. در این زمان بیماری جذام در نروژ به عنوان یک مشکل اجتماعی مطرح بود و حدود ۳۰۰۰ نفر در نروژ به آن مبتلا بودند که در۸۰۰ آسایشگاه پذیرش می‌شدند.
دنییلسن در این زمان با تلاش‌های خود، برنامه‌ای برای کنترل بیماری و مراقبت از بیماران مبتلا، تنظیم کرد و برگمن را پایگاه تحقیقاتی جذام اروپا ساخت. با وجود پیشرو بودن دنییلس از نظر بالینی و آسیب‌شناختی جذام، آنچه که وی را در مسیر تحقیقاتش متوقف کرده بود این عقیده بود که بیماری جذام دارای ریشه‌ی وراثتی است. برخی پزشکان نیز عقیده داشتند که بیماری ناشی از استنشاق برخی بخارات مسموم است.
هانسن و دنییلسن در ۱۸۷۰-۷۱ برای بررسی وضعیت بیماران مبتلا به جذام، شروع به سفر کردند. در طی این سفرها هانسن بر اساس مطالعات اپیدمولوژیک نتیجه گرفت که این بیماری باید دارای مسبب قابل سرایت ویژه‌ باشد نه یک منشا وراثتی. وی متقاعد شد که باکتری عامل انتقال بیماری از یک فرد به فرد دیگر است. این تفکر جسورانه زمانی شکل گرفته بود که درک درستی از مفهوم بیماری مسری وجود نداشت و هنوز کسی نشان نداده بود که باکتری می‌تواند سبب ایجاد بیماری در انسان شود.
در سال ۱۸۷۱ هانسن با توصیف تغییرات ایجاد شده در گره‌های لنفاوی بیماران و برجستگی ‌های پوستی آنها به بیان نظریه‌ی خود پرداخت. سپس با دریافت کمک هزینه، هانسن توانست به آلمان سفر کند تا آموزش لازم برای مطالعات آسیب‌شناختی بافتی را فرا بگیرد. بعد از بازگشت، هانسن با کمک آموخته‌های خود به نمونه‌گیری از بافت بیماران و آماده سازی و رنگ آمیزی آنها برای مشاهده با میکروسکوپ نوری پرداخت.
سرانجام، مطالعات میکروسکوپی و پاتولوژیک منجر شد تا هانسن در سال ۱۸۷۳ در سن ۳۲ سالگی اجسام میله‌ای شکلی- مایکوباکتریوم لپرا- که گاهی اوقات به آن باسیل هانسن نیز می‌گویند، را در برآمدگی‌های بیماران جزامی کشف کند. اگرچه عدم حمایت اطرافیان وی و به سخره گرفتن نتیجه‌ی مطالعاتش سبب شد که هانسن با تردید در مورد کشف خود سخن گوید و آنچه را که مشاهده کرده بود نه به عنوان باکتری عامل بیماری بلکه چیزی شبیه باکتری معرفی کند. مطالعات هانسن زمینه ‌ساز کشف عامل سیاه زخم، توسط «رابرت کخ»، ۳ سال بعد از کشف مایکوباکتریوم لپرا شد.
اولین همسر هانسن که دختر همکار وی دنییلسن بود خیلی زود در اثر ابتلا به سل، همانند سه خواهر دیگرش، جان خود را از دست داد. هانسن نیز خود از سال ۱۸۶۰ از بیماری باکتریایی مقاربتی سفلیس، که مولد آن (Treponema pallidum) است، رنج می‌برد اما مرگ وی در اثر بیماری قلبی رخ داد....


رابرت کخ
 

با وجود کشف آنتی‌بیوتیک ‌های جدید و آموزش روش‌های پیشگیری، باز هم سالانه در حدود ۸ میلیون نفر به بیماری سل مبتلا شده و دو میلیون نفر در اثر آن جان خود را از دست می‌دهند. این در حالی است که بیش از ۱۲۵ سال از کشف باسیل سل یا باسیل کخ به وسیله پزشک معروف آلمانی، رابرت کخ می‌گذرد. دکتر رابرت کخ زمانی عامل سل را کشف کرد که این میکروب موجب مرگ حداقل یک نفر از هفت نفر فرد بالغ می‌شد.


وی در سال 1843 در هانوور متولد شد او در خانواده‌ای که اولاد زیادی داشتند چشم به جهان گشود و وی یکی از سیزده فرزند خانواده بود. تحصیلات خود را درگوتینگن به پایان رسانید و در 1866 از دانشگاه گوتینگن درجه دکترای خود را دریافت کرد. او که یکی از بزرگترین میکروب ‌شناسان جهان است، در ابتدا نبوغی در وی دیده نمی‌شد و به نظر نمی رسید که بتواند روزی همراه با پاستور علم جدید باکتری ‌شناسی را بر پایه و اساس محکم بنا نهد.

او میکروب‌ های بسیار مهم دیگری را نیز کشف کرده است که باسیل آنتراکس (عامل بیماری سیاه زخم) و نیز میکروب ویبریوکلرا (عامل بیماری‌ وبا) از جمله مهم‌ترین این کشفیات هستند. اهمیت اقدامات دکتر کخ به ویژه در زمینه سل به حدی بوده که موجب شد تا وی جایزه نوبل ۱۹۰۵ را به خود اختصاص دهد. علاوه بر این، تکنیک‌های رنگ‌آمیزی‌ دکتر کخ که هنوز هم در رنگ‌آمیزی بسیاری از میکروب‌ها به کار می‌روند، او را به عنوان یکی از بنیان‌گذاران علم باکتری‌شناسی نوین مطرح کرده‌اند. 
بررسی‌ها نشان داده‌اند که سل اصلی‌ترین بیماری عفونی کشنده خانم‌ ها در سنین باروری است. از طرف دیگر، این بیماری امروزه یکی از علل اصلی مرگ در افراد مبتلا به ایدز را تشکیل می‌دهد...



هرمان بور هارون
 
شیمیدان و پزشک هلندی که در 31 دسامبر 1668 در لیدن به دنیا آمد. بیش از 5 سال نداشت که مادرش فوت کرد و پدرش که کشیش بود مایل بود پسر نیز در رشته الهیات مشغول به تحصیل شود. پدر شخصاً تربیت کودک را بر عهده گرفت و مراقب آموزش عقلانی و اخلاقی او بود. او تا 3 سال در دبیرستانی در لیدن تحصیل کرد و سپس به دانشگاهی در لیدن فرستاده شد و در آنجا وی درجه دکترای فلسفه خود را دریافت کرد. به علت خطابه‌ای که در مورد مفهوم (خیر اعظم) اپیکور ایراد کرد از طرف مسئولان دانشگاه به وی مدال طلا داده شد. او در سال 1693 از دانشگاه هاردروایک درجه دکترای طب را دریافت کرد. او در جلساتی که آنتون نوک ترتیب می‌داد و در آن جلسات کالبد شکافی انجام می‌شد شرکت می‌کرد. وی از جمله دانشمندانی است که شهر لیدن را به صورت یک کانون پزشکی در اروپا درآورد. هرمان در شهر لیدن به تدریس ریاضیات پرداخت و به پزشکی نیز ادامه داد و از این طریق امرار معاش می‌کرد. او در تدریس و یاد دادن پزشکی روش مختص به خود داشت، او شاگردان خود را به بالین بیماران می‌برد در همان جا تدریس می‌کرد.
در حقیقت باید او را بانی تعلیمات بالینی دانست. تالار درس هرمان از دانشجویان کشورهای مختلف پر می‌شد و دانشجویان زیادی از تمام نقاط دنیا به نزدش آمده و از محضر درسش استفاده می‌کر دند .سطر کبیر از جمله کسانی بود که روزی در کلاسش حضور یافت. او در سال 1708 کتابی در زمینه زیست‌ شناسی نوشت و آن را چاپ کرد. هنگامی که لومور استاد شیمی در گذشت، وی جانشین او شد و به تدریس پرداخت و در سال 1724 کتابی در زمینه شیمی منتشر کرد. او با کوشش و سعی فراوان و پشتکار روزی 5 ـ 4 ساعت تدریس می‌کرد تا اینکه به علت بیماری روماتیسم مجبور شد به مدت 5 ماه بستری شود، بعد از بهبود وی مجدداً به تدریس پرداخت. از جمله کارهایی که او در زمینه علم انجام داد عبارتند از اینکه وی اولین کسی بود که غدد عرق را تشریح کرد و درباره آن توضیح داد. همچنین بیان کرد که بیماری آبله بوسیله تماس شیوع پیدا می‌کند و علتهای دیگر در شیوع آن تاثیر چندانی ندارد. او کسی است که روشهای دقیق کمی را وارد شیمی کرد و می‌توان او را بنیان‌گذار شیمی فیزیک دانست.
وی در نزد مردم از احترام زیادی برخوردار بود، شهرت او تا انجا بود که او را بقراط هلند می‌نامیدند. سرانجام به علت نارسائی قلبی خانه‌نشین شد و در 23 دسامبر 1738 در لیدن فوت کرد.



آدریاس وسالیوس
 
آدریاس وسالیوس درست پیش از نیمه شب روز 31 دسامبر سال 1514 به دنیا آمد. جد پدری و پدر بزرگ او هر دو پزشک بودند. پدر وی داروسازی مورد احترام امپراطور ماکسی میلیان اول از خانواده هابسبورگ بود. با تشویق پدر برای دنبال کردن حرفه فامیلی ابتدا به دانشگاه لوواین در نزدیکی بروکسل در بلژیک رفت و سپس در رشته پزشکی در دانشگاه پاریس به تحصیل پرداخت.

استادان دانشگاه از کتابهای قدیمی مانند آثار جالینوس کالبد شناس یونانی برای تدریس استفاده می کردند، در صورتی که دستیارهای آنها به تشریح سر هم بندی شده ای می پرداختند وسالیوس ادعا می کرد که از قصابی در فروشگاه گوشت چیزهای بیشتری می تواند یاد بگیرد. در سال 1536 به لوواین که امکان مطالعه روی اسکلت انسان را داشت برگشت. در بیرون شهر به جسد مرد سارقی برخورد کرد که او را از استخوانها جدا کرده بودند. وسالیوس اسکلت را قطعه قطعه را با دقت مورد مطالعه قرار داد به طوری که با چشم بسته هم می توانست آنها را تشخیص دهد. وسالیوس در 5 دسامبر سال 1537 مدرک پزشکی خود را از دانشگاه گرفت و همانطور که تعهد کرده بود تدریس کالبد شناسی را با استفاده از تشریح انجام می داد. سخنرانیهای وسالیوس بی اندازه مقبولیت عام یافت دانشحویان سالن سخنرانی را برای مشاهده تشریحهای ماهرانه وی کاملا پر می کردند. وسالیوس برای نشان دادن جزئیات کار برای حضار زیاد یا در زمانی که جسدی برای تشریح در دسترس نبود بافتها و اعضای بدن را روی کاغذ نقاشی و آنها را در کلاس آویزان می کرد، برخی از این نقاشیها بدون اجازه وی چاپ و منتشر شد. موفقیت این راهنما وی را تشویق کرد تا کتاب «ساختار بدن انسان» را منتشر کند. این اثر بزرگ در هفت جلد در سال 1543 با شرح جزئیات و سیصد تصویر منتشر شد...


جالینوس
 

جالینوس پزشک یونانی در زمانی زندگی می کرد که اروپا تحت تسلط امپراطوری روم بود. در آن زمان نگاه رومی ها به پزشکی بیشتر تاکید بر بهداشت همگانی بود، آنها قنات هایی برا ی انتقال آب سالم، فاضلاب هایی برای خارج کردن فضولات و گرمابه های عمومی برای بهداشت شخصی افراد ساخته بودند. با وجود همه این موفقیتها محدودیتهایی نیز در نگرش آنها وجود داشت، آنها به درمان بیماریهای فردی توجهی نداشتند و کالبد شناسی را نیز به حساب نمی آوردند. جالینوس به شناختن نقاط ضعف طب در رومی ها کمک کرد.


جالینوس پس از تحصیل پزشکی در پرغامس آسیای صغیر و کورینت در یونان به اسکندریه در مصر رفت. کتابخانه و موزه بزرگ آنجا دارای دو اسکلت کامل انسان بود . جالینوس اعتقاد داشت که همانگونه که معمار از روی نقشه کار می کند پزشک هم نیاز دارد که بدن انسان را کاملا بشناسد. چون قانون رومی ها تشریح جسد انسان را ممنوع کرده بود. جالینوس به تشریح بدن یک خوک، بز و میمون دست زد. او جزئیات زیادی یاد گرفت ولی تمام جزئیاتی که در جانوران یافته بود برای بدن انسان صدق نمی کرد. مثلا شبکه رگهای خونی که در زیر مغز جانوران مشترک است در انسان وجود ندارد.
جالینوس هنگامی که در سال 157 میلادی به پرغامس برگشت تا به عنوان پزشک مدرسه گلادیاتورها خدمت کند، اطلاعات فراوانی در مورد کالبد شناسی انسان کسب کرد. جالینوس جنگجویان زخمی را درمان می کرد و از این راه مستقیما" کلبدشناسی انسان را فرا گرفت.
جالینوس در سال 162 میلادی به روم برگشت و فواید دانستنیهای خود را در معرض دید همگان قرار داد. آدموس که پزشکی ناشناخته بود و از فلج مختصر در دست راست خود رنج می برد، پس از آنکه پزشکان محلی از درمان او نا امید شدند از جالینوس پزشک جدید شهر درخواست معالجه کرد. جالینوس از آدموس در مورد آسیب دیدگیهای تازه پرسش کرد و مشخص شد که آدموس از ارابه پرت شده و گردنش مجروح شده است. جالینوس می دانست که اعصاب انگشتان به ستون مهره ها ارتباط دارد و به جای انگشتان باید روی اعصاب گردن او کار کرد. با این معالجه بیمار کاملا بهبود یافت به دنبال این موفقیت مارکوس اورلیوس امپراطور روم جالینوس را به سمت پزشک دربار برگزید.
جالینوس در دوره زندگی خود تعداد بسیار زیادی کتاب و مقاله پزشکی نوشت که بیش از صد عنوان از آنها شناخته شده است. کتابهای وی مجموعه ای از واقعیت ها، نظرات و نیز خطا های آشکار است. او نشان داد که رگها وسیله انتقال خون هستند نه هوا، ولی این کشف مهم را که قلب تلمبه خون است از دست داد.
به دلیل یکتاپرستی آموزه های جالینوس در بین اولیای امور مذهبی قرون وسطی از حمایت برخوردار شد. اعتقاد جالینوس این بود که بیماری نتیجه ناهماهنگی چهار مایع حیاتی بدن یا اخلاط چهارگانه است که قرنها پذیرفته شده بود. بر اساس این اعتقاد فکر می کردند که پزشکان می توانند با خون گیری یا حجامت از بیمار سبب ایجاد تعادل در اخلاط چهارگانه و در نتیجه سبب سلامتی بیمار شوند این اعتقاد تا اوایل قرن هجدهم که اولیای امور پزشکی برخی از خطاهای اساسی نظریه های جالینوس را نشان دادند پذیرفته شده بود.

ریگ های ساحل خرد ××نشیمنگاه پندار های پاک توست...
ما را در سایت ریگ های ساحل خرد ××نشیمنگاه پندار های پاک توست دنبال می کنید

برچسب : پزشکان موفق, نویسنده : فاطمه رضازاده daneshnovin92 بازدید : 181 تاريخ : پنجشنبه 3 بهمن 1392 ساعت: 12:58

 
جیمز واتسون
 
جیمز واتسون دانشمند بزرگ عرصه زیست شناسى و برنده جایزه نوبل، در ۶ آوریل ۱۹۲۸ در «ایلینوى» شیکاگو در خانواده اى بازرگان دیده به جهان گشود. پدرش اصالتى بریتانیایى داشت و مادرش از نوادگان مهاجرین اسکاتلندى بود که در اوایل سال ۱۸۴۰ به ایالات متحده مهاجرت کرده بودند.
«واتسون» دوران کودکى و نوجوانى خود را در زادگاه خود سپرى کرد و تحصیلات مقدماتى اش را نیز در همان شهر سپرى کرد. با اتمام دوره دبیرستان، او موفق به اخذ بورسیه تحصیلى از دانشگاه شیکاگو شد و در تابستان سال ۱۹۴۳ تحصیل در رشته جانورشناسى را آغاز کرد. او که از کودکى ساعت هاى متمادى به تماشاى پرندگان مى نشست، در این دوران به مقوله ژنتیک علاقه مند شد و پس از اتمام دوره لیسانس براى شرکت در دوره فوق لیسانس و نهایتاً دکتراى جانورشناسى به دانشگاه ایندیانا رفت و مطالعات گسترده اى در زمینه علم ژنتیک انجام داد و در این راه از راهنمایى هاى دو استاد برجسته ژنتیک، «اچ.جى.مولر» و «تى.ام. سونبورن» و همچنین «اس.اى.لوریا» استاد ایتالیایى تبار دانشکده باکترى شناسى و میکروبیولوژیست برجسته بهره مند شد...


کلاود برنارد
 
کلود برنارد فیزیولوژیست عمده قرن 19 در فرانسه بود و بیش از هرکس دیگر در غنای علم فیزیولوژی سهم داشت. وی تحصیلات خود را از هشت سالگی تحت راهنمایی یک کشیش ناحیه شروع کرد و بر زبان لاتین و دیگر موضوعات درسی احاطه یافت و بعدا در هنگام تحصیل در مدرسه یسوعی به شاگردان خصوصی زبان و ریاضیات می آموخت.
در 18 سالگی چون خانواده اش از تأمین مخارج وی عاجز بود به شهری در آن حوالی نقل مکان کرد و در آنجا شاگرد «م.میله» داروساز شد. مسئولیت اصلی او انجام کارهای روزمره و بی اهمیت داروخانه بود.
در نزدیکی داروخانه یک مدرسه دامپزشکی بود و کلود گاهگاهی برای آن دارو می برد. بعضی وقتها در آنجا می ماند و عملیات جراحی را که بر روی جانوران زنده صورت می گرفت تماشا می کرد. تشریح زنده او را به شدت مجذوب می ساخت و گاهی با استاد کار خود درباره آن به بحث می پرداخت. وقتی که تجربه وی بیشتر شد فرصت یافت که مواد ساده را تولید کند و اولین ماده ای که ساخت واکس کفش بود که به او غرور داد و به قول خود او «اینک می توانستم چیزی بسازم، دیگر مردی شده بودم».
کلود به تئاتر علاقه مند بود و در شبهای فراغت به تماشای کمدی ها و واریته ها می رفت. پس از مدتی احساس کرد که می تواند به خوبی بسیاری از نویسندگان روز، نمایشنامه بنویسد و تصمیم گرفت نمایشنامه نویسی کند. وی در این کار موفقیت هایی هم بدست آورد. اما نمایشنامه نویسی آن قدر اوقات او را گرفت که دیگر به کارهای داروخانه نمی رسید. به همین خاطر کلود داروخانه را ترک کرد و نمایشنامه ناتمام خود را برداشت و روانه پاریس شد. در پاریس یک منتقد تئاتر به نام «سن مارک ژیراردن» به او توصیه کرد که شغلی پیدا کند و در ساعات فراغت به نوشتن بپردازد. وی پذیرفت و در 1832 به دانشکده پزشکی کالج فرانسه وارد شد...



جان ری
 
کلود برنارد فیزیولوژیست عمده قرن 19 در فرانسه بود و بیش از هرکس دیگر در غنای علم فیزیولوژی سهم داشت. وی تحصیلات خود را از هشت سالگی تحت راهنمایی یک کشیش ناحیه شروع کرد و بر زبان لاتین و دیگر موضوعات درسی احاطه یافت و بعدا در هنگام تحصیل در مدرسه یسوعی به شاگردان خصوصی زبان و ریاضیات می آموخت.

در 18 سالگی چون خانواده اش از تأمین مخارج وی عاجز بود به شهری در آن حوالی نقل مکان کرد و در آنجا شاگرد «م.میله» داروساز شد. مسئولیت اصلی او انجام کارهای روزمره و بی اهمیت داروخانه بود.

 

در نزدیکی داروخانه یک مدرسه دامپزشکی بود و کلود گاهگاهی برای آن دارو می برد. بعضی وقتها در آنجا می ماند و عملیات جراحی را که بر روی جانوران زنده صورت می گرفت تماشا می کرد. تشریح زنده او را به شدت مجذوب می ساخت و گاهی با استاد کار خود درباره آن به بحث می پرداخت. وقتی که تجربه وی بیشتر شد فرصت یافت که مواد ساده را تولید کند و اولین ماده ای که ساخت واکس کفش بود که به او غرور داد و به قول خود او «اینک می توانستم چیزی بسازم، دیگر مردی شده بودم»...



کارل فن لینه
 

کارل فن لینه (1778-1707) در یکی از نواحی روستایی سوئد نزدیک شهر«اوپسالا» به دنیا آمد و بخش اولیه زندگی خود را در خانه آرام پدر روحانی خود که عاشق طبیعت بود گذراند. از همان اوان کودکی و جوانی که همراه با پدر در جنگلها قدم می زد، با مشاهده جانوران و گیاهان و بحث درباره جنبه های مختلف تاریخ طبیعی به طبیعت علاقه مند شد. در 20 سالگی به دانشگاه «لوند» در جنوب سوئد وارد شد و سال بعد به دانشگاه اوپسالا که به خانه اش نزدیک بود منتقل گردید. اولاف سلسیوس استاد الهیات که گیاه شناس هم بود، به شدت تحت تأثیر درک و علاقه لینه نسبت به طبیعت قرار گرفت و از لینه دعوت کرد تا در خانه او زندگی کند و از کتابخانه اش بهره گیرد.


 

لینه در این خانه تفکر و مطالعه خود را بر ساختارهای تولید مثل گیاهان متمرکز ساخت و دریافت که می توان گیاهان را براساس اجزای تولید مثل به گروه های متمایز تقسیم کرد. وی در این مورد مقاله ای نوشت که در 1730 با عنوان «مقدمه ای بر لقاح به وسیله گل» منتشر شد. در این مطالعات اولیه بود که لینه با ساختارهای تولید مثل مانند مادگی و پرچم که بعدا پایه رده بندی گیاهان شدند آشنایی یافت.
لینه هنگامی که برای ایراد سخنرانی به فالون رفته بود با سارا لیزا مورو آشنا شد و از او خواستگاری کرد. اما پدر سارا، دکتر یوهان مورو به شرطی به این ازدواج رضایت داد که لینه به هلند برود و پیش از عروسی دکترای پزشکی خود را دریافت کند. وی پس از دریافت درجه دکتری خود، در هلند با یک پزشک فوق العاده، بانکدار و تاجر ثروتمند اهل آمستردام به نام ژرژ کلیفورد آشنا شد که در املاک وسیع خود موزه و بستان و باغ گیاه شناسی داشت و از سرتاسر جهان گیاهانی برای آنها وارد کرده بود. برای لینه جایی بهتر از اینجا پیدا نمی شد. یکی از کتابهای لینه به نام «بستان سرای کلیفورد» که شامل توضیح و تصویرهایی از گیاهان باغ کلیفورد است به آقای کلیفورد تقدیم شده است.

لینه پس از سه سال زندگی در هلند و انتشار هفت کتاب کاملا مشهور شد و از هر گوشه جهان منصب های مختلفی به او پیشنهاد می کردند اما او هیچیک از آنها را نپذیرفت و به میهن بازگشت و با سارا لیزا ازدواج کرد. لینه در استکهلم به طبابت پرداخت، اما به زودی دریافت که علاقه ای به جنبه های عملی و حرفه ای طب ندارد. همین که مطب را خلوت می دید به محله های فقیرنشین می رفت و مجانا به معالجه بینوایان مسلول و مبتلا به بیماریهای آمیزشی می پرداخت. وی پس از طبابت در استکهلم به سمت پزشک ارشد فرماندهی نیروی دریایی سوئد برگزیده شد و مدتی بعد به عنوان پزشک ملکه انتخاب گردید. اما شاد ترین لحظه زندگی حرفه ای او هنگامی بود که مقام استادی فیزیک و طب در دانشگاه اوپسالا به سال 1741 به وی پیشنهاد شد.
لینه 24 طبقه گیاه شناخته بود که گرچه امروز خیلی کم به نظر می رسد برای آن روز کافی بود. پایین ترین طبقه یعنی نهان زادان از لحاظ لینه «زباله دانی» نظام رده بندی بود و او هر گیاهی را که ساختار تولید مثلی مشخصی نداشت به آن سرازیر می کرد.
لینه در اواخر عمر کوشید تا جانوران جهان را هم مانند گیاهان طبقه بندی کند. در 1748 در41 سالگی اطلس جانوری سوئد را که مشتمل بر توصیف 300 نوع سوسک و انواع بسیاری از جانوران دیگر بود ارائه کرد. لینه طی کار خود در حدود 4000 نوع جانور را توضیح داد در حالیکه امروز ما تعدادی در حدود 800000 نوع را می شناسیم که بسیاری از نظام دهندگان مشتاق تعداد این مخلوقات را یک میلیون نوع برآورد می کنند...

ریگ های ساحل خرد ××نشیمنگاه پندار های پاک توست...
ما را در سایت ریگ های ساحل خرد ××نشیمنگاه پندار های پاک توست دنبال می کنید

برچسب : زیست شناسان, نویسنده : فاطمه رضازاده daneshnovin92 بازدید : 155 تاريخ : پنجشنبه 3 بهمن 1392 ساعت: 12:50

زندگی نامه ی لئوناردو فیبوناچی

لئوناردو فیبوناچی ریاضی دان ایتالیایی كه او را لئوناردوی پیزایی هم می گویند در حدود سال 1170 میلادی در پیزا متولد شد . آموزش ریاضی خود را در الجزایر دید . ضمن مسافرت به شرق ، با ریاضیدانان آنجا آشنا شد و موفقیت های آنها را در نوشته های خود منعكس كرد و از همین راه بود كه پیشرفت های ریاضی شرق ، در دسترس غرب قرار گرفت . « كتاب حساب » مهمترین تالیف این دانشمند است . این كتاب به نام « لیبر آباكوس » نیز معروف است .

او در مقدمه ی كتابش می نویسد : « پدرم اهل پیزا بود و در اداره ی گمرك بوكیا درافریقا كار می كرد . او مرا با خود به آنجا برد تا هنر حساب كردن را یاد بگیرم . هنر عجیب حساب كردن ، تنها به كمك نه علامت هندی ، مرا چنان به شوق آورد كه ، به طور قطع ، تصمیم گرفتم ، آن چه را در مصر ، یونان ، سوریه ، سیسیل و پرووانس در این باره می دانستند ، بیاموزم . از همه ی این كشور ها دیدن كردم و قانع شدم كه ، دستگاه عدد نویسی هندی از همه كامل تر است و بر روش فیثاغورث برتری دارد . این دستگاه را ، و همه ی آنچه به آن مربوط می شد ، یاد گرفتم ، و بررسی های شخصی خودم را كه از « مقدمات » اقلیدس به دست آورده بودم ، به آن اضافه كردم و تصمیم گرفتم این كتاب را بنویسم » .

« كتاب حساب » رساله ای است درباره ی حساب و جبر كه شامل 15 فصل است و آگاهی هایی از دانش حساب و جبر آن زمان را ، در اختیار خواننده می گذارد .

لئوناردوی پیزایی ، با طرح و حل مساله ای درباره ی سرمایه ی چند نفر ، برای نخستین بار ، اندیشه ی عدد منفی را ، به نام «‌قرض » ، در اروپا طرح كرد .

خدمت بزرگ لئوناردوی پیزایی به دانش ، در این بود كه ، برای نخستین بار ، دانشمندان اروپایی را با جبر و دستگاه عدد نویسی هندی آشنا كرد .

+ نوشته شده توسط آرمان در سه شنبه پانزدهم آبان 1386 و ساعت 13:8 | آرشیو نظرات

گوتفريد ويلهلم لايب نيتس (1666 – 1716) رياضي دان و فيلسوف آلماني ، در لايبزيك متولد شد . پدرش محضردار و استاد اخلاق بود . در شهر زادگاه و بومي خود وارد دانشگاه شد و به تحصيل حقوق پرداخت . به خاطر منطقي بودن رياضيات به اين دانش علاقه مند شد . از همان كودكي به مطالعه ي كتاب هاي علمي شوق داشت و نوشته هاي ارسطو و دكارت را مطالعه كرد .

كار علمي لايب نيتس ، با فعاليت دولتي او به عنوان فرستاده ي سياسي به پاريس مخلوط شده بود . در سال 1673 در انگلستان بود و در آنجا ، ماشين حسابي را كه خود او – بعد از آشنايي با ماشين حساب پاسكال – ساخته بود ، در جامعه ي سلطنتي به نمايش گذاشت . بعد از آنكه به پاريس بازگشت ، به عضويت جامعه ي سلطنتي انتخاب شد .

لايب نيتس ، هم زمان با نيوتون و بدون رابطه با او ، به آناليز رياضي معاصر – حساب ديفرانسيل و انتگرال – دست يافت .

او مقدمات نظريه ي دترمينان ها را ، كه ضمن حل دستگاه هاي درجه اول چند مجهولي پديد آمده بود ، طرح ريخت . لايب نيتس ، به جز اينها ، كار هاي زيادي درباره ي ويژگي هاي منحني ها و تجزيه ي تابع ها به رشته دارد كه منجر به نتيجه گيري هاي مهمي شد .

+ نوشته شده توسط آرمان در یکشنبه یکم مهر 1386 و ساعت 15:26 | آرشیو نظرات

ايزاك نيوتون (1727 – 1642) رياضيدان و فيزيك دان انگليسي

نيوتون كشاورز زاده بود و پدرش قبل از تولد پسر خود از دنيا رفت . دانشمند آينده ، از همان دوران كودكي ، گرايش خود را به كار مستقل و آموزش جدي نشان داد . در دانشگاه كمبريج تحصيل كرد و در آنجا بود كه معلمان را از استعداد رياضي خود ، دچار حيرت كرد . بعد ها استاد همين دانشگاه شد . از سال 1703 ، رئيس جامعه ي سلطنتي (فرهنگستان علوم) لندن شد كه بسياري از دانشمندان طراز اول آن زمان را ، در خود جمع كرده بود .

ايزاك نيوتون ، مؤلف كتاب مشهور « مباني رياضي فلسفه ي طبيعي » است (1687) ، كه در آن ، قانون هاي مشهور نيوتون در زمينه ي مكانيك و يك رشته كشف هاي ديگر را  ، مطرح كرده است . در سال 1787 ، كتاب « حساب عمومي » را نوشت كه در آن ، از روش جبري با نشانه ها و طرح ريزي امروزي ، صحبت كرده است .

او براي نخستين بار ، پرتو هاي نوراني را مورد مطالعه قرار داد و از آنجا ويژگي رنگ ها را كشف كرد ، چيزي كه تا آن زمان ، هيچكس درباره ي آن حدس هم نزده بود .

نيوتون و لايبنيتس را به عنوان پايه گذاران علم حساب ديفرانسيل و انتگرال مي شناسند . نيوتون در اواسط دهه ي 1660 به اين افكار دسترسي يافت ، در حالي كه لايبنيتس كار خود را از اوايل دهه ي 1670 آغاز كرد . اما لايبنيتس آنها را زودتر به چاپ رساند و علامت گذاري هاي او بسيار جالبتر از علامت گذاري هاي نيوتون بود .

بسياري از روش ها و مطالب اين علم قبلا هم كشف شده بودند ، حتي بارو معلم نيوتون در كمبريج ، بدون اطلاع از مفهوم دقيق مشتق و انتگرال ، يك معادل هندسي قضيه ي بنيادي را بيان و اثبات كرده بود . در حقيقت نيوتون و لايبنيتس پلي استوار بين ايده هاي قبلي و روش هاي مدرن در رابطه با اين دانش را بنا نهاده اند .

+ نوشته شده توسط آرمان در یکشنبه هجدهم شهریور 1386 و ساعت 17:26 | آرشیو نظرات

رنه دكارت (1650 – 1596) ، رياضيدان و فيلسوف فرانسوي ، مؤلف رساله ي مشهور      «هندسه» (1637) كه در آن ، براي نخستين بار در تاريخ دانش ، روش مختصاتي را پيشنهاد كرده است .

روش مختصاتي ، به دكارت و فرما امكان داد تا هندسه ي تحليلي را به وجود آورند . در هندسه ي تحليلي ، مي توان هندسه را از نظر معادله هاي جبري مورد بررسي قرار داد. دكارت ، نظريه ي معادله ها را با وارد كردن نشانه هاي تازه اي ، غني تر و ساده تر كرد . او نخستين كسي بود كه نشانه هاي x و y و z را براي مجهول انتخاب كرد (او براي z ارجحيت قائل بود ) . همچنين ، روش ضريب هاي نامعين را كشف كرد كه امروزه كاربرد هاي فرواني دارد . دكارت ، در فلسفه و رياضيات ، از روش تحليلي پيروي مي كرد كه طبق آن ، بايد هر مساله را به اجزاء تشكيل دهنده اش تجزيه كرد و سپس با آغاز از ساده ترين جزء ها ، به طرف مورد هاي بغرنج تر حركت كرد .

 

+ نوشته شده توسط آرمان در پنجشنبه هشتم شهریور 1386 و ساعت 18:16 | آرشیو نظرات

لئونارد اويلر (1783-1707) ، رياضي داني بزرگ و دوست نزديك م.و.لومونوسوف بود .

اويلر در شهر بال سويس متولد شد . آموزش هاي اوليه ي خود را ، در منزل و نزد پدرش  گذراند و آموزش رياضي خود را تحت راهنمايي يوهان برنولي ، رياضي دان بزرگ سويسي تكميل كرد .

در 19 سالگي ، رساله ي علمي خود را درباره ي تجهيز كشتي نوشت كه به خاطر آن جايزه ي فرهنگستان علوم پاريس را به او دادند . در 20 سالگي به فرهنگستان علوم پترزبورگ راه يافت و در 23 سالگي ، استاد كرسي فيزيك شد و در 26 سالگي به عضويت رسمي فرهنگستان علوم پترزبورگ درآمد .

اويلر استعداد فوق العاده اي در كار داشت . او روي هم 865 اثر بكر دارد كه چند ده جلد را تشكيل مي دهند . علاقه هاي علمي اويلر ، بسيار متنوع بود . او تقريبا در همه ي زمينه هاي رياضيات مقدماتي و رياضيات عالي ، در زمينه ي مكانيك و اختر شناسي ، كشف هاي پر ارزشي دارد . اويلر كتابي درباره ي جبر نوشت به نام « ورود كامل به جبر » (1770) ، كه مي توان آن را نمونه ي كتاب هاي درسي امروزي در اين رشته دانست .

اويلر كسي است كه معماي پل هاي كونيگسبرگ را حل كرد .

او بيش از 30 سال از زندگي خود را در روسيه گذراند و روز 7 سپتامبر سال 1783 در پترزبورگ در گذشت .

+ نوشته شده توسط آرمان در چهارشنبه بیست و چهارم مرداد 1386 و ساعت 14:22 | آرشیو نظرات

فيثاغورث (حدود سال هاي 580 تا 500 پيش از ميلاد ) ، رياضي دان و فيلسوف يونان باستان ، در ساموس متولد شد . در جواني ، براي مطالعه ي دانش كاهنان مصري ، به آن سرزمين سفر كرد . او در بابل هم بود و در آنجا ، در طول 12 سال ، توانست اختر شماري (تنجيم) و اختر شناسي (نجوم) كاهنان بابلي را فرا گيرد . بعد از بابل ، به جنوب ايتاليا و سپس سيسيل رفت و در آنجا مكتب فيثاغوري را بنيان گذاشت كه سهم پر ارزشي در پيشرفت رياضيات و اخترشناسي داشت . فيثاغورث و شاگردان او ، به هندسه چهره ي علمي دادند . به جز قضيه اي كه به نام او مشهور است ، اثبات قضيه ي مربوط به مجموع زاويه هاي مثلث ، مساله ي مربوط به پوشش ها – يعني تقسيم صفحه به چند ضلعي هاي منتظم - ،حل هندسي معادله ي درجه دوم و طريقه ي ساختن شكلي كه با شكل مفروض متشابه و با شكل مفروض ديگر هم ارز باشد ، نيز به فيثاغورث منسوب است .

در مكتب فيثاغوري ، عرفان عددي رشد زيادي كرد . قبول نسبت هاي كمي ، به عنوان ماهيت همه ي چيز ها ، و جدا شدن از واقعيت هاي عيني و مادي ، اين مكتب را به سمت ذهن گرايي سوق داد . فيثاغورث مي آموخت كه ، معيار هر چيز مادي و غير مادي ، عبارت است از عدد و بستگي هايي كه بين عدد ها وجود دارد . به اعتقاد فيثاغورث ، حتي مفهوم هاي به كلي دور از رياضيات، همچون « دوستي » ، « درستي » ، « شادي » و غيره ، را مي توان به ياري بستگي هاي عددي روشن كرد . او معتقد بود كه ، اين مفهوم ها ، چيزي جز شكل و يا نمونه ي اين بستگي ها نيستند و به ياري عدد مي توان همه ي خصلت هاي پنهاني را روشن كرد : عددي نماينده ي نيكي ، ديگري معرف بدي ، سومي معرف كاميابي و غيره . فيثاغورث اعتقاد داشت كه روح هم چيزي جز عدد نيست ، جاودان است و از يك انسان به انساني ديگر منتقل مي شود .

عرفان عددي فيثاغورث و دنبال كنندگان اين  راه ، لطمه هاي زيادي به پيشرفت دانش رياضي وارد آوردند .

 

+ نوشته شده توسط آرمان در شنبه سیزدهم مرداد 1386 و ساعت 10:25 | آرشیو نظرات

بلز پاسكال (1623-1662) ، رياضي دان ، فيزيك دان و فيلسوف فرانسوي ، از همان دوران كودكي استعداد رياضي خود را آشكار كرد . در نوجواني نخستين قضيه هاي هندسه ي مسطحه را پيش خود كشف كرد .

 پاسكال ، آنچه را تا سال 1639( تا 16 سالگي) كشف كرده بود ، در سال 1640 ، در نخستين رساله ي خود به نام « نظريه ي مقطع هاي مخروطي » چاپ كرد .

قضيه ي پاسكال ( كه آن را در 16 سالگي كشف كرده بود ) ، يكي از اساسي ترين قضيه هاي هندسه ي تصويري معاصر است . زندگي نامه نويسان پاسكال معتقدند كه تنها يكي از اين قضيه ها كافي بود تا نام پاسكال را در رديف دانشمندان رياضي درجه ي اول قرار دهد .

پاسكال در رساله ي « ويژگي بخش پذيري اعداد » قاعده اي كلي ، براي بخش پذير بودن يك عدد درست بر عدد درست ديگر ، پيدا كرده است كه بر اساس محاسبه ي مجموع رقم هاي مقسوم قرار دارد . در رساله ي « مثلث حسابي » ، روش محاسبه ي ضريب هاي بسط دو جمله اي و يك رشته از قانون هاي حساب احتمال را تنظيم كرده است . ضمنا ، استدلال ها را با روش اسقراي رياضي داده است و در حقيقت ، پاسكال بود كه روش استقراي رياضي را تنظيم كرد و براي اثبات قضيه ها و حل مسئله ها به كار برد . محاسبه هاي مربوط به مساحت ها و حجم ها ، بهانه اي بود تا پاسكال به كشف حساب ديفرانسيلي و انتگرالي برسد . پاسكال در سال 1662 در حالي كه تنها 39 سال داشت ، درگذشت .

+ نوشته شده توسط آرمان در یکشنبه هفتم مرداد 1386 و ساعت 13:54 | آرشیو نظرات

  خوارزمي
خوارزمی از دانشمندان بزرگ رياضي جهان و اهل خوارزم بود که در حدود سالهاي 129 تا 159 شمسي متولد شد و در حدود سال 229 شمسي در گذشت . او اولين کسي است که علم جبر را کشف کرد و کتاب «الجبر و المقابله» را نوشت . مدت 400 سال کتاب رياضي وي جزو کتب مطرح در دانشگاه هاي اروپا بود . به افتخار اين دانشمند ايراني نيمه اول قرن 9 ميلادي را عصر خوارزمي ناميده اند .
کتاب هاي جبر و مقابله و المجمع و التفريق و زيج خوارزمي از کتابهاي معروف اوست و کتاب الرخامه درباره محاسبات ظل سايه آفتاب و تعيين اوقات است که پايه و اساس محاسبات مثلثات کروي گرديد .
علم کامپيوتر علم الگوريتم هاست . الگوريتم برگرفته از نام خوارزمي است به همين دليل دانشمندان علم کامپيوتر در هزاره خوارزمي او را پدر برنامه نويسي ناميده اند .

 

 

 

+ نوشته شده توسط آرمان در دوشنبه یکم مرداد 1386 و ساعت 13:50 | آرشیو نظرات

  كارل فردريك گاوس (1855-1777) ، دانشمند آلماني كه معاصرانش او را « سلطان رياضيدانان» مي ناميدند . استعداد رياضي گاوس از دوران كودكي ظاهر شد . خود او ، وقتي دوران كودكيش را به ياد مي آورد ، به شوخي مي گفت : « من شمردن را پيش از حرف زدن ياد گرفتم ».

  گاوس ، در برانشويك ، در خانواده ي يك استاد لوله كش به دنيا آمد . آموزش هاي اوليه را در مدرسه ي محل تولد خود ، به مدت 7 سال ادامه داد . در آنجا به خاطر استعداد درخشان رياضي خود ، هميشه موجب شگفتي معلم و دوستان خود مي شد . او آموزش عالي خود را در دانشگاه گوتينگن گذراند . بعدها (1807) ، تقريبا به مدت 50 سال ، كرسي استادي رياضيات و اخترشناسي همين دانشگاه را به عهده داشت . در 19 سالگي ، وقتي كه هنوز روي نيمكت دانشجوئي نشسته بود ، كشفي مهم ارائه كرد : به طور كامل روشن كرد كه در چه حالت هايي مي توان n ضلعي منتظم را ، به كمك پرگار و خط كش ، رسم كرد . به ويژه ، با حل معادله ي

 x17-1= 0 توانست هفده ضلعي منتظم را ، به كمك پرگار و خط كش ، كند .

  به اعتراف خود گاوس ، كارهاي بغرنج و طولاني محاسبه اي (كه به اخترشناسي مربوط مي شد) ، نه تنها او را خسته نمي كرد ، بلكه موجب شادي و رضايت او هم مي شد .

  گاوس ، به كمك محاسبه ، توانست با چنان دقتي جاي سيارك پيرس را پيدا كند كه اخترشناسان موفق شدند ، آن را در همان جايي كه او معين كرده بود بود ، پيدا كنند .

  گاوس ضمن كار در ضمينه ي رياضيات ، توانست نظريه ي رشته ها و نظريه ي معادله هاي ديفرانسيلي را پيش ببرد و تكامل ببخشد . قضيه ي اصلي جبر متعلق به او است كه بنا بر آن ، هر معادله ي درجه ي n ام ، دست كم داراي يك ريشه است ، كه مي تواند ريشه اي موهومي باشد . در رساله ي « بررسي هايي درباره ي حساب » خود پايه هاي « نظريه ي عددها » را ، به صورت امروزي آن طرح ريخت . كارهاي اساسي زيادي در زمينه ي نظريه ي ديفرانسيلي عددها انجام داد . در زمينه ي فيزيك ، روي نظريه ي مغناطيس و بعضي از مساله هاي اپتيك كار كرد .

  در سال 1818 ، در نامه هايي كه به بعضي از دوستانش نوشته بود ، درباره ي امكان وجود هندسه ي نااقليدسي در كنار هندسه ي اقليدسي ، صحبت كرد . ولي ، با كمال تاسف ، هرگز هيچ مقاله يا رساله اي در اين باره منتشر نكرد .

گاوس در سال 1855 درگذشت .

پ.ن: متاسفانه این مطلب از سوی بسیاری از سایت ها و وبلاگ ها بدون ذکر منبع کپی شده است، از جمله سایت مشهور هوپا!

ریگ های ساحل خرد ××نشیمنگاه پندار های پاک توست...
ما را در سایت ریگ های ساحل خرد ××نشیمنگاه پندار های پاک توست دنبال می کنید

برچسب : موفقیت آنان, نویسنده : فاطمه رضازاده daneshnovin92 بازدید : 176 تاريخ : 11 خرداد 1392 ساعت: 9:31

نام وی محمد و نام پدرش زکریا و کنیه‌اش ابوبکر است. مورخان شرقی در کتاب‌هایشان او را محمد بن زکریای رازی خوانده‌اند، اما اروپائیان و مورخان غربی از او به نام‌های رازس Rhazes=razes و الرازی Al-Razi در کتاب‌های خود یاد کرده‌اند. به گفته ابوریحان بیرونی وی در شعبان سال ۲۵۱ هجری (۸۶۵ میلادی) در ری زاده شد و دوران کودکی و نوجوانی و جوانی‌اش دراین شهر گذشت. چنین شهرت دارد که در جوانی عود می‌نواخته و گاهی شعر می‌سروده‌است. بعدها به زرگری و سپس به کیمیاگری روی آورد. وی در سنین بالا علم طب را آموخت. بیرونی معتقد است او در ابتدا به کیمیا اشتغال داشته و پس از آن‌که در این راه چشمش در اثر کار زیاد با مواد تند و تیزبو آسیب دید، برای درمان چشم به پزشکی روی آورد.[۳] در کتاب‌های مورخان اسلامی آمده‌است که رازی طب را در بیمارستان بغداد آموخته‌است، در آن زمان بغداد مرکز بزرگ علمی دوران و جانشین دانشگاه جندی شاپور بوده‌است و رازی برای آموختن علم به بغداد سفر کرد و مدتی نامعلوم در آن‌جا اقامت گزید و به تحصیل علم پرداخت و سپس ریاست بیمارستان «معتضدی» را برعهده گرفت. پس از مرگ معتضد خلیفه عباسی، به ری بازگشت و عهده‌دار ریاست بیمارستان ری شد و تا پایان عمر در این شهر به درمان بیماران مشغول بود. رازی در آخر عمرش نابینا شد، درباره علت نابینا شدن او روایت‌های مختلفی وجود دارد، بیرونی سبب کوری رازی را کار مداوم با مواد شیمیایی چون بخار جیوه می‌داند.

در مورد تاریخ تولد و مرگ رازی

مهم‌ترین سند تاریخی دربارهٔ تولد و مرگ رازی کتاب «فهرست کتب رازی» نوشتهٔ ابوریحان بیرونی است. در این کتاب تولد رازی در غرهٔ شعبان ۲۵۱ (قمری) ه.ق و درگذشت او در پنجم شعبان ۳۱۳ ه.ق. ثبت شده‌است. ضمنا «در این رساله ابوریحان علاوه بر آن که صریحاً تاریخ تولد و وفات رازی را متذکر شده، مدت عمر او را به سال قمری شصت و دو سال و پنج روز و به شمسی شصت سال و دو ماه و یک روز به‌طور دقیق آورده‌است.»[۵] اما در منابع مختلف تاریخ‌های متفاوتی در مورد تولد و مرگ رازی آمده‌است.

آثار رازی

مقاله اصلی: فهرست آثار محمد زکریای رازی

در مورد آثار رازی در لغت‌نامهٔ دهخدا آمده‌است: «ابن‌الندیم در کتاب «الفهرست» خود تعداد آثار رازی را یک‌صد و شصت و هفت و ابوریحان بیرونی در کتاب «فهرست کتب کتاب در ریاضیات و نجوم، ۷ کتاب در تفسیر و تلخیص و اختصار کتب فلسفی یا طبی دیگران، ۱۷ کتاب در علوم فلسفی و تخمینی، ۶ کتاب در در مافوق الطبیعه، ۱۴ کتاب در الهیات، ۲۲ کتاب در کیمیا، ۲ کتاب در کفریات، ۱۰ کتاب در فنون مختلف که جمعا بالغ بر یک‌صد و هشتاد و چهار مجلد می‌شود و ابن اصیبعه در عیون الانباء فی طبقات الاطباء دویست و سی و هشت کتاب از برای رازی برمی‌شمارد.[۲] محمود نجم‌آبادی استاد دانشگاه تهران کتابی به عنوان: مولفات و مصنفات ابوبکر محمدبن زکریای رازی نوشته است. که در سال ۱۳۳۹ به‌وسیله انتشارات دانشگاه تهران چاپ شده است در این کتاب فهرست‌های ارائه شده توسط ابن الندیم و ابوریحان بیرونی و قفطی و ابن اصیبعه با یک‌دیگر تطبیق داده شده‌است و در مجموع دویست و هفتاد و یک کتاب و رساله و مقاله فهرست شده‌است.

شیمی و داروسازی

Colofón-Libro de Medicina de Razi.jpg

رازی تحصیل شیمی را پیش از پزشکی شروع کرده‌است و در آن آثاری چشم‌گیر از خود برجا گذاشته‌است. عمدهٔ تأثیر رازی در شیمی طبقه‌بندی او از مواد است. او نخستین کسی بود که اجسام را به سه گروه جمادی، نباتی و حیوانی تقسیم کرد. وی پایه‌گذار شیمی نوین است؛ با وجود آن‌که کیمیاگری را باور دارد. «هر چند که بعضی از کیمیاگران معاصر در ایران نوعی از تبدل ناقص فلزات را به طلا «تبدل رازی» می‌نامند. ولی چون رازی از دیدگاه مراحل بعدی علم در نظر گرفته شود، باید او را یکی از بنیان‌گذاران علم شیمی بدانیم.»[۱۳] در کتاب «سرّ الاسرار» او می‌خوانیم که مواد را به دو دسته فلز و شبه فلز (به گفته او جسد و روح) تقسیم می‌کند و اگر در این زمینه اشتباهاتی می‌کند، چندان گریزی از آن ندارد. برای نمونه جیوه را شبه‌فلز می‌خواند در صورتی که فلز بودن جیوه اکنون آشکار است.

ریگ های ساحل خرد ××نشیمنگاه پندار های پاک توست...
ما را در سایت ریگ های ساحل خرد ××نشیمنگاه پندار های پاک توست دنبال می کنید

برچسب : کاشف الکل, نویسنده : فاطمه رضازاده daneshnovin92 بازدید : 135 تاريخ : پنجشنبه 3 بهمن 1392 ساعت: 12:01

زندگینامه غیاث الدین جمشید کاشانی

... شما از پرتال آکاایران در سایت بیوگرافی و زندگینامه مشاهیر آکا بخش بیوگرافی و زندگینامه قسمت زندگینامه دانشمندان- زندگینامه غیاث الدین جمشید کاشانی بازدید می کنید امیدواریم بپسندید

زندگینامه غیاث الدین جمشید کاشانی, زندگی نامه غیاث الدین جمشید کاشانی, آثار غیاث الدین جمشید کاشان

زندگینامه غیاث الدین جمشید کاشانی
غیاث‌الدین جمشید کاشانی (۷۹۰-۸۳۲ قمری/۱۳۸۸-۱۴۲۹ میلادی) زبردست‌ترین حساب‌دان و آخرین ریاضی‌دان برجسته‌ی دوره‌ی اسلامی و از بزرگ‌ترین مفاخر تاریخ ایران به شمار می‌آید.

وی به تکمیل و تصحیح روش‌های قدیمی انجام چهار عمل اصلی حساب پرداخت و روش‌های جدید و ساده‌تری برای آن‌ها اختراع کرد. در واقع، کاشانی را باید مخترع روش‌های کنونی انجام چهار عمل اصلی حساب (به‌ ویژه ضرب و تقسیم) دانست. کتاب ارزشمند وی با نام مفتاح الحساب کتابی درسی، درباره‌ی ریاضیات مقدماتی است و آن را از حیث فراوانی و تنوع مواد و مطالب و روانی بیان سرآمد همه‌ی آثار ریاضی سده‌های میانه می‌دانند.
جمشید ملقب به غیاث‌الدین، فرزند پزشکی کاشانی به نام مسعود حدود سال ۷۹۰ قمری (۱۳۸۸ میلادی)، در کاشان چشم به جهان گشود. او در همه‌ی آثارش خود را چنین معرفی کرده است: «کمترین بندگان خداوند (یا نیازمندترین بندگان خدا به رحمت او)، جمشید، پسر مسعود طبیب کاشانی، پسر محمود پسر محمد ». بیش‌تر آنچه که از زندگی وی می‌دانیم از بررسی آثار علمی ارزنده‌اش و نیز دو نامه که خطاب به پدر خود و مردم کاشان نوشته به دست آمده است.
دوران کودکی و جوانی وی درست هم‌زمان با اوج یورش‌های وحشیانه‌ی تیمور به ایران بود. با وجود این، جمشید در همین شرایط نیز هرگز از آموختن علوم مختلف غافل نشد. پدرش مسعود، چنان‌که گفتیم، پزشک بود اما شاید از علوم دیگر نیز بهره‌ی بسیار داشت. به طور مثال، از یکی از نامه‌های کاشانی به پدرش معلوم می‌شود که پدر قصد داشته تا شرحی بر معیار الاشعار نصیرالدین طوسی بنویسد و برای پسر، یعنی جمشید بفرستد.
نخستین فعالیت علمی کاشانی که از تاریخ دقیق آن آگاهیم، رصد خسوف در ۱۲ ذیحجه‌ی ۸۰۸ قمری، برابر با دوم ژوئن ۱۴۰۶ میلادی در کاشان است.

غیاث‌الدین نخستین اثر علمی خود را در همین شهر و در ۲۱ رمضان ۸۰۹ قمری مطابق با اول مارس ۱۴۰۷ میلادی، یعنی ۲ سال پس از مرگ تیمور و فرو نشستن فتنه‌ی او، نوشت. چهار سال بعد در ۸۱۳ قمری هنوز در کاشان بود و رساله‌ی مختصری به فارسی درباره‌ی علم هیأت(کیهان‌شناسی) نوشت. در ۸۱۶ قمری کتاب نجومی مهم خود یعنی زیج خاقانی را به فارسی نوشت و به اُلُغْ بیگ، فرزند شاهرخ و نوه‌ی تیمور، که در سمرقند به سر می‌برد، هدیه کرد. کاشانی امید داشت که با حمایت الغ بیگ بتواند با آسودگی بیشتر پژوهش‌های علمی خود را ادامه دهد.
کاشانی دست کم تا مدتی پس از پدیدآوردن کتاب ارزشمند تلخیص المفتاح ، یعنی ۷ شعبان ۸۲۴ قمری مطابق با ۷ اوت ۱۴۲۱ میلادی، هنوز در کاشان به سر می‌برد. این نکته خود مایه‌ی شگفتی بسیار است که چرا مردی دانشور چون الغ بیگ پس از مطالعه‌ی زیج خاقانی به نبوغ کم نظیر پدیدآورنده ، یعنی کاشانی، پی نبرد! کاشانی در یکی از دو نامه‌ی خود از یک سو به طور تلویحی از این‌ که بسیار دیر مورد توجه دولت‌مردان قرار گرفته گلایه می‌کند و از سوی دیگر از این‌که پس از این مدت دراز به شهری چون سمرقند دعوت شده است، سر از پا نمی‌شناسد.
کاشانی به احتمال قوی در ۸۲۴ قمری به همراه معین‌الدین کاشانی(همکار غیاث‌الدین در کاشان و سمرقند) از کاشان به سمرقند رفت و چنان که خود در نامه‌ هایش کم و بیش اشاره کرده، در پی‌ریزی رصدخانه‌ی سمرقند نقش اصلی را ایفا نمود.

از همان آغازِ کار، وی را به ریاست آن‌جا برگزیدند و تا پایان عمر به نسبت کوتاه خود در همین مقام بود. وی سرانجام صبح روز چهارشنبه ۱۹ رمضان ۸۳۲ قمری برابر با ۲۲ ژوئن ۱۴۲۹ میلادی بیرون شهر سمرقند و در محل رصدخانه درگذشت.
امین احمد رازی در کتاب تذکره هفت اقلیم می‌گوید که چون کاشانی چنان که باید و شاید آداب حضور در دربار را رعایت نمی‌کرد ، الغ بیگ فرمان به قتل او داد. از نامه‌های کاشانی به پدرش چنین برمی‌آید که پدر به دلایلی از سرنوشت فرزند خود در دربار الغ بیگ نگران بود و در نامه یا  نامه‌هایی، پسر را از خطرات معمول در دربار پادشاهان برحذر داشته و کاشانی نیز در پاسخ برای کاستن از نگرانی‌های پدر، نمونه‌های متعددی از توجه خاص الغ بیگ به خود را برای پدر شاهد آورده است.

زندگینامه غیاث الدین جمشید کاشانی, زندگی نامه غیاث الدین جمشید کاشانی, آثار غیاث الدین جمشید کاشان

فعالیت های علمی وی عبارتند از:
1. اختراع کسرهای دهگانی(اعشاری): گرچه کاشانی نخستین به کار برنده‌ی این کسرها نیست، اما بی‌تردید رواج این کسرها را به او مدیونیم.
 2. دسته‌بندی معادلات درجه‌ی اول تا چهارم و حل عددی معادلات درجه‌ی چهارم و بالاتر
3. محاسبه‌ی عدد p . کاشانی در الرسالة المُحیطیة (ص ۲۸ )، عدد p را با دقتی که تا ۱۵۰ سال پس از وی بی‌نظیر ماند محاسبه کرده است.
4. تکمیل و تصحیح روش‌های قدیمی انجام چهار عمل اصلی و اختراع روش‌های جدیدی برای آن‌ها . در واقع، کاشانی را باید مخترع روش‌های کنونی انجام چهار عمل اصلی حساب ( به‌ ویژه ضرب و تقسیم) دانست.
 5. اختراع روش کنونی پیدا کردن ریشه‌ی n اُم عدد دلخواه. روش کاشانی در اصل همان روشی است که صدها سال بعد توسط پائولو روفینی (ریاضی‌دان ایتالیایی، ۱۷۶۵-۱۸۲۲میلادی )، و ویلیام جُرج هارنر (ریاضی‌دان انگلیسی، ۱۷۸۶-۱۸۳۷میلادی )، باردیگر اختراع شد.
6. اختراع روش کنونی پیدا کردن جذر (ریشه‌ی دوم) که در اصل ساده شده‌ی روش پیدا کردن ریشه‌ی n اُم است.
 7. ساخت یک ابزار رصدی. کاشانی ابزارِ رصدی جالبی اختراع کرد و آن را طَبَقُ المَناطِقْ نامید. رساله‌ای نیز به نام نُزْهَةُ الحَدائِق درباره‌ی چگونگی کار با آن نوشت. 8. تصحیح زیج ایلخانی. کاشانی زیج خاقانی را نیز در تصحیح اشکالات زیج ایلخانی نوشت.
9. نگارش مهم‌ترین کتاب درباره‌ی حساب. کتاب مفتاح الحساب کاشانی مهم‌ترین و مفصل‌ترین اثر درباره‌ی ریاضیات عملی و حساب در دوره‌ی اسلامی است.
10. محاسبه‌ی جِیب یک درجه. کاشانی در رساله‌ی وَتَر و جِیب مقداری برای جِیبِ یک درجه (۶۰ sin ۱˚) به دست آورده که اگر آن را بر ۶۰ تقسیم کنیم ، حاصل آن تا ۱۷ رقم اعشاری با مقدار واقعی سینوس یک درجه موافق است.
آثار او عبارتند از :
1. سُلّمُ السَماء (نردبان آسمان) یا رساله‌ی کمالیه به عربی. کاشانی این رساله را در ۲۱ رمضان ۸۰۹ قمری (اول مارس ۱۴۰۷ میلادی) در کاشان به پایان رسانده است. کاشانی در این رساله از قطر زمین، و نیز قطر خورشید، ماه، سیارات، و ستارگان و فاصله‌ی آنها از زمین سخن گفته است.
2.مختصر در علم هیأت به فارسی. کاشانی این رساله را در ۸۱۳ قمری برابر با ۱۴۱۰ میلادی، یا اندکی پیش از آن نوشت. وی در این رساله درباره‌ی مدراهای ماه، خورشید، ستارگان، و سیاره‌ها و چگونگی حرکت آن‌ها سخن گفته است.
3 . زیج خاقانی به فارسی: این کتاب یکی از آثار مهم نجومی کاشانی به شمار می‌رود. کاشانی این زیج را در ۸۱۶ قمری ( ۱۴۱۳ میلادی) کامل کرد. هدف کاشانی از نگارش این زیج، تصحیح اشتباهاتی است که در زیج ایلخانی روی داده است. کاشانی در مقدمه‌ی زیج خود با به رغم انتقاد از مطالب زیج ایلخانی، از نویسنده‌ی آن، خواجه نصیرالدین طوسی، با تجلیل و احترام بسیار یاد کرده است.
4. شرح آلات رَ صَد به فارسی : کاشانی این رساله را در ذیقعده‌ی ۸۱۸ قمری(ژانویه‌ی ۱۴۱۶ میلادی) برای شخصی به نام سلطان اسکندر نوشته است. برخی این اسکندر را «اسکندر بن قرایوسف قراقویونلو» دانسته‌اند. اما برخی دیگر، معتقدند که این اسکندر، پسر عموی الغ بیگ است که بر فارس و اصفهان حکومت می‌کرده است.
5.نُزْهَةُ الحَدائِق به عربی: کاشانی این رساله را در دهم ذیحجه‌ی ۸۱۸ قمری مطابق ۱۰ فوریه‌ی ۱۴۱۶ میلادی (حدود یک ماه پس از نگارش رساله‌ی شرح آلات رصد) نوشته و در آن دستگاهی به نام طبق المناطق را که اختراع خود وی بوده، شرح داده است. با این دستگاه می‌توان محل ماه و خورشید و پنج سیاره‌ی شناخته شده تا آن زمان و نیز فاصله‌ی هر یک از آن‌ها را تا زمین، و برخی پارامترهای سیاره‌ای دیگر را به دست آورد.
6. ذِیلِ نزهة الحدائق: کاشانی در نیمه‌ی شعبان ۸۲۹ قمری (۲۲ ژوئن ۱۴۲۶ میلادی) و هنگامی که در سمرقند اقامت داشته، ده «اِلْحاق» (پیوست) را به نزهة الحدائق افزوده است.
7. تَلْخیصُ المِفْتاح به عربی: این رساله، چنان که از نامش پیداست گزیده‌ی مفتاح الحساب کاشانی است. کاشانی کار تلخیص را در ۷ شعبان ۸۲۴ قمری (۷ اوت ۱۴۲۱ میلادی) به پایان رسانده است. وی در مقدمه‌ی این رساله چنین آورده است: « اما بعد، نیازمندترین بندگان خداوند به بخشایش وی، جمشید ملقب به غیاث، پسر مسعود پزشک کاشانی، پسر محمود، که خداوند روزگارش را نیکو گرداند، گوید که چون از نگارش کتابم موسوم به مفتاح الحساب فارغ شدم، آن دسته از مطالب این کتاب را که دانستن آن ‌ها برای نوآموزان واجب است در این مختصر گرد آوردم و آن را تلخیص المفتاح نامیدم.»
8. الرِسالةُ المُحیطیة به عربی: کاشانی این رساله را که یکی از مهم‌ترین آثار اوست در اواسط شعبان ۸۲۷ قمری (ژوئیه‌ی ۱۴۲۴ میلادی) به پایان رسانده است. وی در این رساله نسبت محیط دایره به قطر آن، یعنی عدد پی ‌را به دست آورده است.
9. وَتَر و جِیب: کاشانی این رساله‌ی را درباره‌ی چگونگی محاسبه‌ی جِیب یک درجه ( ) نوشته است. متأسفانه متن اصلی این رساله باقی نمانده اما از شرح‌هایی که بر آن نوشته‌اند می‌توان به مطالب آن پی برد.
10. زیج تَسْهیلات: کاشانی این اثر را پیش از ۸۳۰ قمری تألیف کرده است زیرا در مقدمه‌ی مفتاح الحساب از این کتاب نام برده(ص ۳۶ ) ولی تا کنون وجود نسخه‌ای قطعی از آن گزارش نشده است.
کاشانی کار نگارش مفتاح الحساب را، که بی‌تردید مهم‌ترین، مفصل‌ترین و برجسته‌ترین کتابِ ریاضیات عملی در دورة اسلامی بشمار می‌آید، در ۳ جمادی الاولی سال ۸۳۰ قمری برابر با ۲ مارس ۱۴۲۷ ‌ میلادی به پایان رسانده و آن را به الغ بیگ هدیه کرده است.

اما پیش‌نویس این کتاب را دست کم از ۶ سال پیش، یعنی ۸۲۴ قمری فراهم آورده و در این مدت، مشغول تکمیل و اصلاح آن بوده است. زیرا او در مقدمه‌ی تلخیص المفتاح که در همین سال نوشته شده، تأکید کرده که این تلخیص را پس از به پایان رساندن تألیف مفتاح الحساب فراهم آورده است.
پاول لوکی، پژوهشگر برجسته‌ی آلمانی که بیش از هر مورخ دیگری در راه شناساندن اهمیت آثار ریاضی این دانشمند بزرگ به جهان علم کوشش کرده، درباره‌ی آثار کاشانی چنین آورده است: « پس از پژوهش درباره‌ی برخی آثار کاشانی، که خوشبختانه بیشتر آن‌ها در کتابخانه‌های شرق و غرب موجود است، او را ریاضی‌دانی هوشمند، مخترع، نَقّاد و صاحب افکار عمیق یافتم.

کاشانی از آثار ریاضی‌دانان پیش از خود آگاه و بویژه در فن محاسبه و به کار بستن روش‌های تقریبی بسیار آگاه و چیره‌دست بوده است. اگر رساله‌ی محیطیه او به دست ریاضی‌دانان غربی معاصر وی رسیده بود، از آن پس مردم مغرب زمین از بعضی منازعات و تألیفات مبتذل درباره‌ی اندازه‌گیری دایره (=محاسبه‌ی عدد پی) بی‌نیاز می‌شدند.

اگر نظریه‌ی واضح و روش علمی وی در مورد شناساندن کسرهای اعشاری انتشار یافته بود، فرانسوا وی‌یتْ ، اِستِوِن، و بورگی ناچار نمی‌شدند که یک قرن و نیم پس از کاشانی نیروی فکری و عملی خود را برای از نو یافتن این کسرها به کار اندازند.»
اِدوارد اِستوارت کنِدی، پژوهشگر برجسته‌ی آمریکایی، که مدتی نیز در ایران می‌زیست و با زبان فارسی آشنایی دارد درباره‌ی کاشانی چنین گفته است:

«پیش از هر چیز باید گفت که کاشانی حاسبی زبردست بود و در این فن مهارت خارق العاده داشت. و شاهد این مدعا این است که وی با اعداد شصتگانی خالص به آسانی و روانی حساب می‌کرد. کسرهای اعشاری را اختراع نمود، روش تکراری را در حساب به طور کامل و پیگیر به کار می‌بست. با چیره دستی مراحل محاسبه را طوری تنظیم می‌نمود که بتواند حداکثر مقدار خطا را پیش‌بینی کند و در هر جا صحت اعمال را امتحان می‌کرد.»
آدُلف یوشکویچ، پژوهشگر مشهور روسیه در کتاب تاریخ ریاضیات در سده‌های میانه در باره کتاب ارزشمند کاشانی می‌نویسد: «مفتاح الحساب کتابی درسی، درباره‌ی ریاضیات مقدماتی است که استادانه تألیف شده و مؤلف آنچه را که طبقات مختلف خوانندگان کتاب بدان نیاز داشته‌اند، در نظر گرفته است. این کتاب از حیث فراوانی و تنوع مواد و مطالب و روانی بیان تقریباً در همه‌ی آثار ریاضی سده‌های میانه یگانه است.»

ریگ های ساحل خرد ××نشیمنگاه پندار های پاک توست...
ما را در سایت ریگ های ساحل خرد ××نشیمنگاه پندار های پاک توست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : فاطمه رضازاده daneshnovin92 بازدید : 165 تاريخ : چهارشنبه 2 بهمن 1392 ساعت: 22:19

آشنایی با برندگان نوبل که جهان را متحول کردند

... شما از پرتال آکاایران در سایت بیوگرافی و زندگینامه مشاهیر آکا بخش بیوگرافی و زندگینامه قسمت زندگینامه دانشمندان- آشنایی با برندگان نوبل که جهان را متحول کردند بازدید می کنید امیدواریم بپسندید

برندگان نوبل, جایزه نوبل, جایزه نوبل چیست

آشنایی با برندگان نوبل که جهان را متحول کردند
سیاره‌ زمین مملو از میلیاردها انسان است که همگی درحال کار،‌ تفکر، بازی و یافتن مسیر درست از میان تمامی مسیرهای گیج‌کننده هستند؛ با وجود این اغتشاش، بعضی از انسان‌ها تمرکز خود را از دست نداده و راه‌های بسیار جدیدی را برای مواجه شدن با زندگی، جهان هستی و مفهوم هستی کشف می‌کنند و تعدادی از این افراد نیز بنده جایزه نوبل می‌شوند.
جوایز نوبل جوایزی نیستند که در هر شرایطی و به هر کسی اهدا شوند. این جایزه که در سال 1895 توسط مخترع و فعال حقوق بشردوست سوئدی آلفرد نوبل پایه‌گذاری شد، پیشرفت‌ها در زمینه علمی و فرهنگی،‌ادبیات، صلح، اقتصاد، شیمی، فیزیک و پزشکی را تشخیص داده و شناسایی می‌کند.
برندگان این جوایز یک مدال طلا و یک دیپلم و جایزه نقدی دریافت می‌کنند که این جایزه نقدی در دوره‌های اخیر مراسم نوبل از یک میلیون دلار بیشتر شده‌است. تمامی این جوایز باید به اشخاص تعلق بگیرند به جز نوبل صلح که می‌توان آن را به سازمانها نیز اهدا کرد. گاهی از اوقات جوایز به چند نفر اهدا می‌شوند اما بر اساس قانون این چند نفر نباید بیشتر از سه نفر باشند.
از سال 1901 که اولین جایزه نوبل اهدا شد، 549 جایزه نوبل به 853 نفر یا سازمان اهدا شد، عده‌ای بیش از یک بار نوبل دریافت کردند. مراسم نوبل سالانه برگزار می‌شود اما درصورتی که طی سالی کاری که استحقاق دریافت این جایزه را داشته باشد،‌انجام نگرفته باشد، جایزه به کسی اهدا نخواهد شد.
جوایز نوبل بسیار ارزشمندند اما ارزشمند‌تر از آنها کارهایی است که جایزه نوبل را در پی داشته‌اند. برندگان نوبل متفکرانی هستند که زندگی خود را به آشکارساختن رازهای حیات انسان اختصاص داده‌اند، آنها به به ارتقای هوش جمعی بشر کمک کرده‌اند و تعدادی از آنها با مطالعات خود زندگی بشر را متحول ساخته‌اند:
ماری کوری
این دانشمند فرانسوی-لهستانی زنی از خودگذشته و ساکت و در عین حال دانشمندی درخشان بود که نه تنها مطالعاتش توانست دیدگاه دانشمندان را نسبت به جهان تغییر دهد، بلکه وی برای دوران‌های متمادی به عنوان یک نماد فرهنگی متفاوت شناخته می‌شد.
کوری در سال 1867 متولد شده و بیشتر دوران زندگی حرفه‌ای خود را به مطالعه بر روی اصول و قواعد رادیواکتیو پرداخت. در سال 1903 وی به همراه همسرش پیر و هنری بک‌کوئرل به خاطر مطالعات فیزیک‌شان درباره پدیده تشعشعات نوبل فیزیک را دریافت کردند. ماری کوری در سال 1911 نیز نوبل شیمی را به خاطر کشف رادیوم و پولونیوم از آن خود کرد و به یکی از معدود افرادی تبدیل شد که در دو رشته مختلف نوبل دریافت کرده‌اند.
در دوران جنگ جهانی اول او از دانش خود در زمینه پرتوها برای ساخت دستگاه‌های پرتو ایکس قابل حمل ویژه میدان‌های جنگ استفاده کرد. وی بیشتر مواقع خود کنترل دستگاه را به عهده می‌گرفت و به دیگر زنان نیز آموزش می‌داد تا برای یافتن گلوله‌ها در بدن مجروحان به پزشکان کمک کنند.
آلبرت اینشتین
از نقطه نظر فیزیکی، اینشتین به بازنگری دوباره به جهان و تمام هستی کمک کرد. انیشتین مدرک آموزش شیمی و ریاضی را پس از تحصیل به دست آورد و زمانی که نتوانست برای خود شغلی بیابد، برای کار به دفتر ثبت اختراع سوئیس رفت. در آنجا بود که در زمان‌های بیکاری ذهن درگیر او سوالات بزرگی را در فیزیک نظری طرح می‌کرد. وی برابری جرم-انرژی را کشف کرد و نظریه نسبیت را ارائه کرد.
در سال 1921 نوبل فیزیک را به خاطر کشف تاثیر فوتوالکتریک، پدیده‌ای که طی آن الکترون‌های یک ماده تحت تاثیر نور فوران می‌کنند، از آن خود کرد. بر اساس توضیحات وی نور از ذراتی ساخته شده بود و همین کشف منجر به ابداع سلول‌های فوتوالکتریکی و در نهایت ابداع تلویزیون، سینما و بسیاری از کشفیات بزرگ شد. شاید مهمترین بخش تحقیقات وی بخشی بود که درک بشر را درباره نظریه کوانتوم تکامل داد.
کمیته بین‌المللی صلیب سرخ
در جهانی که جنگ آن را چند پاره کرده بود، صلیب سرخ نقش اساسی در التیام زخم‌های بسیاری از انسان‌ها داشت. این سازمان در سال 1917، 1944 و 1963 به خاطر خدمات انسان‌دوستانه‌ای که ارائه کرده بود، نوبل صلح را دریافت کرد. صلیب سرخ در سال 1863 در ژنو سوئیس با هدف کمک به افراد مجروح و بیمار در دوران جنگ، بدون توجه به قومیت و ملیت بنیان‌گذاری شد. این کمیته تنها به نظامیان کمک نمی‌کند، بلکه تلاش دارد به غیرنظامیانی که درگیر جنگ شده‌اند نیز کمک برساند.
طی جنگ‌های جهانی، صلیب سرخ میزان پایبندی به کنوانسیون ژنو را تحت نظر قرار داد و هرگونه تخطی از این کنوانسیون را ثبت کرد. داوطلبان این سازمان همچنین از زندانیان در کمپ‌های جنگی بازدید می‌کردند تا از اجرای رفتار‌های انسانی با آنها اطمینان حاصل کنند و در عین حال برای تعویض زندانیان زمینه‌سازی می‌کردند.
همچنین صلیب سرخ در زمان جنگ‌ها در حفظ ارتباط کلامی میان سربازان و خانواده‌هایشان نقش بسیار مهمی به عهده داشت و به طور کلی ثابت کرد وجه خوب انسانیت می‌تواند در میان گلوله‌ها و بمباران نیز خود را حفظ کند.
الکساندر فلمینگ، ارنست چین و هاوارد فلوری
بشریت بدون وجود انسان‌ها هیچ پیشرفتی نمی‌کرد و از این رو است که پیشرفت‌های پزشکی برای تک تک انسان‌ها از اهمیت بالایی برخوردار است الکساندر فلمینگ به همراه ارنست چین و هاوارد فلوری یکی از مهمترین اکتشافات تاریخ بشر را در زمینه پزشکی به نام خود ثبت کردند و به واسطه همین کشف توانستند در سال 1945 نوبل پزشکی را از آن خود سازند.
فلمینگ در آزمایشگاه خود به صورت تصادفی دریافت کپکی که در ظرف آزمایشگاهی رشد کرده‌بود، منجر به نابودی باکتری استافیلوکوچی شد. از این رو آزمایش با این کپک که پنیلسلیوم نوتاتوم نام داشت را آغاز کرد و به تدریج مطالعاتش منجر به تولید داروهای آنتی‌بیوتیکی پنیسیلینی شد. این داروها در برابر تمامی انواع بیماری‌هایی که برای قرن‌ها انسان‌ها را از پا در‌می‌آوردند، از قبیل سل، قانقاریا، سیفلیس، و بسیاری دیگر از عفونت‌های باکتریایی موثر بودند.
مادر ترزا
وی در سال 1979 به خاطر فعالیت‌های ناتمامش برای فقیرترین انسان‌های جهان، نوبل صلح را را از آن خود کرد. مادر ترزا در سال 1950 سازمانی کاتولیک را با نام مبلغان خیریه ( Missionaries of Charity ) پایه‌گذاری کرد و فعالیت این مرکز در هندوستان آغاز شد تا به افراد بی‌سرپرست،‌فقیر و بیمار کمک کند. همزمان این موسسه خیریه به مبتلایان به ایدز و افرادی که به واسطه جنگ، قحطی و دیگر فجایع انسانی و طبیعی بی‌خانمان شده‌بودند نیز کمک می‌کرد.
مادر ترزا برای بیش از 40 سال پایبندی خود را به فعالیت‌های خیریه حفظ کرد و در سال 1997 از دنیا رفت اما بسیاری همچنان ماموریت وی را ادامه می‌دهندو سازمان وی هنوز در 130 کشور جهان فعالیت دارد و هزاران راهبه در این سازمان‌ها به افراد نیازمند کمک می‌رسانند.
ایوان پاولوف
شاید پاولوف را بیشتر به خاطر عبارت‌های سگ‌های پاولوف یا واکنش‌های پاولوفی بشناسند، اما تاثیر وی بر روی دانش بشر را نمی‌توان با چنین عبارت‌های ساده‌ای تشریح کرد. وی در سال 1904 توانست نوبل فیزیولوژی را به دست آورد. مشهورترین تحقیقات وی بر روی واکنش‌های شرطی‌شده بوده است.
وی در مشهورترین آزمایش خود با هربار غذا دادن به سگ‌ها، زنگی را به صدا در‌می‌آورد و پس از تکرار چندین باره این کار، بزاق سگ‌ها به تدریج با شنیدن صدای زنگ آغاز به ترشح می‌کرد. چندان طول نکشید که مشخص شد انسان‌ها نیز از رفتار‌هایی مشابه برخوردارند و می‌توانند متناسب با شرایط، واکنش‌های شرطی را از خود نمایش دهند. دیدگاه پاولوف دریچه‌ای جدید را در روان‌شناسی و رفتار‌گرایی گشود و درک انسان‌ها را از رفتار‌های خودشان متحول ساخت.
مارتین لوتر‌کینگ
وی رویایی در سر داشت، اما آن را به شکل الهامی که نیمه شب در خواب دریافت کرده جایی ننوشت، در عوض رویای خود را در روشنایی روز جهان واقعی و در برابر دیدگان افراد بدبین و بی‌اعتنا دنبال کرد و جانش را بر سر آن از دست داد. در کشوری که تبعیض نژادی و برده‌داری بر آن حکمرانی می‌کرد، وی ایده خود را بدون کمک به پیش راند و به تبلیغ فعالیت‌ها و تظاهرات بدون خشونت پرداخت.
تمامی این ماجرا از سال 1955، زمانی که فردی به نام روزا پارکس از برخواستن از روی صندلی اتوبوس و دادن صندلی‌اش به فردی سفید‌پوست سر باز زد، آغاز شد.  382 روز بایکوت اتوبوس توسط کینگ نقش وی را به عنوان رهبری برای سیاه پوستان آمریکایی مستحکم کرد. پس از اتمام بایکوت، وی با وجود ارعاب‌ دولتی و فرهنگی حاکم بر جامعه، سفرهای خود را آغاز کرد تا پیامش را همه‌جا پخش کند.
وی در این دوران بیش از 6 میلیون مایل سفر کرده و بیش از دو هزار و 500 سخنرانی انجام داد و به تدریج توانست فرهنگ ریشه‌دار تبعیض نژادی را از از بین ببرد؛ به همین خاطر در سال 1964 و در سن 35 سالگی نوبل صلح را از آن خود کرد، با این همه چهار سال پس از دریافت نوبل، کینگ ترور شد اما آنچه از او به جا ماند برای همیشه الهام‌بخش انسان‌های آزادی‌خواه در سرتاسر جهان شد.
کریک، واتسون و ویلکینز
امروزه همه به راحتی می‌توانند درباره DNA و نقش بنیادین آن به عنوان سنگ بنای حیات قلم‌فرسایی کنند، اما پیش از این DNA یکی از رازهای بزرگ به شمار می‌رفت تا اینکه فرانسیس کریک، جیمز واتسون و موریس ویلکینز کشف این ساختارهای مارپیچی کوچک را آغاز کردند. این سه در سال 1962 به خاطر فعالیت‌هایشان در کشف ساختار مولکولی اسید نوکلئیک و اثبات اهمیت آن در ابقای اطلاعات در بدن موجود زنده، نوبل پزشکی را به دست آوردند.
پیشرفت‌های ژنتیکی امروز در حقیقت مدیون مطالعات این سه نفر بوده است. نکته قابل توجه نوبل این سه دانشمند، محققی دیگر به نام روزلایند فرانکلین است که کشف کرد چگونه می‌توان از DNA عکاسی کرد. گروه کریک بر اساس عکس‌های وی توانستند در مطالعات خود موفق شوند با این‌همه دیدگاه‌های فرانکلین توسط شریک مرد وی نادیده گرفته شد و وی پیش از اینکه بتواند تلاش‌های خود را برای کمیته نوبل توضیح دهد، از دنیا رفت.
هرمان مولر
برای هر پیشرفت تکنولوژیکی، عوارض جانبی نیز وجود دارد، اما به لطف تلاش‌های هرمان مولر، که نوبل پزشکی 1946 را از آن خود کرد،  انسان‌ها اهمیت تعدیل دانش خود را با استفاده از ایمنی و احتیاط درک کردند. وی نوبل پزشکی را به خاطر اثبات تاثیر پرتو ایکس در جهش ژنتیکی در بدن انسان به دست آورد.
وی در اواسط دهه 1920 مدارک قابل توجهی از جهش‌های ژنتیکی در بدن مگس میوه‌ای که تحت تاثیر پرتو ایکس قرار گرفته،‌گرد‌آوری کرد که بر اساس این مدارک، جهش‌های ایجاد شده منجر به کاهش عمر حشره می‌شد. وی اطمینان داشت پرتو ایکس بر روی انسان نیز تاثیری مشابه دارد. با وجود اینکه مولر 20 سال تلاش کرد توجه عموم را به مطالعات خود جلب کند،‌در نهایت بمب‌باران‌های اتمی در جنگ جهانی دوم بودند که بر یافته‌های مولر تاکید کردند و پس از آن بود که کمیته نوبل به اهمیت مطالعات مولر پی برد.

ریگ های ساحل خرد ××نشیمنگاه پندار های پاک توست...
ما را در سایت ریگ های ساحل خرد ××نشیمنگاه پندار های پاک توست دنبال می کنید

برچسب : افراد موفق,به کسب,جایزه ی نوبل, نویسنده : فاطمه رضازاده daneshnovin92 بازدید : 133 تاريخ : چهارشنبه 2 بهمن 1392 ساعت: 22:12

ده دانشمند معروف و برتر جهان

شکی نیست که دانشمندان به پیشرفت مستمر جامعه ی امروز کمک بسیاری کرده اند. بعضی از چیزهایی که ما امروز از آن ها بهره مند هستیم مثلاًنیرویبرق،حاصل اختراعات کسی است که زندگی خود را وقف این کار کرده است. بر خلاف سایر مشاغل، دانشمندان به خاطر اینکه از هر چیزی برای تحقیق و نو آوری دست می کشند مشهور هستند. درطول تاریخ از دانشمندان بسیاری یاد شده است که به خاطر اعتقادشان مورد آزار و اذیت قرار گرفتند اما حتی این هم آنها را از قدم برداشتن به سوی پیشرفت باز نداشت. در تلاش برای تجلیل از دانشمندان سراسر دنیا، این مقاله سعی دارد برخی از بزرگترین دانشمندان تاریخ را معرفی کند.

ارسطو

زندگینامه دانشمندان, بیوگرافی دانشمندان, دانشمندان معروف جهان

ارسطو به عنوان برجسته ترین فیلسوف دوران خودش شناخته شده است. او دانش وسیعی در رشته های مختلف داشت، که تنها عده ی کمی از دانشمندان قادر به این کار بوده اند.او دررشته های فیزیک، جانور شناسی، بیولوژی، سیاست، علم اخلاق و منطقعلاوهبررشتههایدیگرنیز نقش داشته است. با وجود اینکه ارسطو صد ها سال پیش از این زندگی می کرده است اماهنوزهمدر عصر حاضرنتیجه ی اقدامات او احساس می شود.

سراسحاق نیوتون

زندگینامه دانشمندان, بیوگرافی دانشمندان, دانشمندان معروف جهان

احتمالاً اسحاق نیوتون هم درست مثل ارسطو، از بزرگترین دانشمندان زمان خودش بوده است. او نیز در زمینه های مختلفی مثل ریاضیات، فیزیک و فلسفه ی طبیعی در کنار سایر رشته ها مهارت زیادی داشت. نیوتون بیشتر به خاطر نقشی که در تلاش و نهایتاً روشن کردن قانون گرانش و سه قانون حرکت داشت شناخته شده است. هیچ نشانه ای در زندگی جوانی این مرد بزرگ دانش وجود نداشت که نشان دهد اویکی از مشهور ترین دانشمندان دنیا خواهد شد ولی او توانست بر تمام موانعی که در برابرش بود غلبه کند و پیروز شود.

گالیلو گالیلی (گالیله)

زندگینامه دانشمندان, بیوگرافی دانشمندان, دانشمندان معروف جهان

تا به امروز گالیله هنوز هم به عنوان کسی که بیشترین سهم را در پیشرفت علم داشته شناخته شده است. با وجود اینکه به خاطر اعتقادش توسط کلیسا مورد آزار و اذیت قرار گرفتاما حتا آن هم او را از انجام اکتشافاتی که در عصر حاضر هم مورد استفاده هستند باز نداشت. او نه تنها یک فیزیکدان بلکه ستاره شناس و فیلسوف هم بود. سهم او در پیشرفت علم، اختراع تلسکوپ و بیان دو قانون اول حرکت را در بر دارد.

چارلز رابرت داروین

 

زندگینامه دانشمندان, بیوگرافی دانشمندان, دانشمندان معروف جهان

در ادامه، شماره ی چهار چارلز داروین است. هرچند کسانی هستند که در دانشمند بودن او اختلاف نظر دارند. سهم عمده ی او در یافتن منشاء انسان است. او همچنین به خاطر سفرهای بسیاری که دور دنیا برای اثبات نظریه خود انجام داده معروف است.

البرت انیشتین

زندگینامه دانشمندان, بیوگرافی دانشمندان, دانشمندان معروف جهان

با توجه به گذشته ی البرت انیشتین، هیچ کس فکر نمی کرد پسری که تا سه سالگی نمی توانست حرف بزند و تا هشت سالگی نمی توانست بخواند، یکی از بزرگترین دانشمندان تاریخ باشد. با وجود موانعی که در پیش داشت توانست جایزه ی صلح نوبل را به خاطر تلاش هایی که در زمینه ی فیزیک انجام داد، بگیرد.

توماس ادیسون

زندگینامه دانشمندان, بیوگرافی دانشمندان, دانشمندان معروف جهان

هیچ دانشمند دیگری نتوانسته است مثل ادیسون بیش از 1000 اختراع ثبت شده داشته باشد. مثل انیشتین، ادیسون هم در کودکی مشکلات یادگیری داشت. دستگاه گرامافون و لامپ الکتریکی از اختراعات اوست.

الساندرو جوزپه آنتونیوآناستاسیو ولتا

زندگینامه دانشمندان, بیوگرافی دانشمندان, دانشمندان معروف جهان

ولتا که ایتالیایی بود به عنوان یک دانشمند در زمینه ی توسعه ی باتری الکتریکی تلاش کرد. واحد اندازه گیری الکتریسیته "ولت" به یاد او و به خا طر احترام به تلاش های او نام گذاری شده است.

استفن هاکینگ

زندگینامه دانشمندان, بیوگرافی دانشمندان, دانشمندان معروف جهان

بعد از درگذشت البرت انیشتین، کسی فکر نمی کرد که دوره ی دانشمندان گذشته باشد اما استفن هاکینکزبه لیست بزرگترین دانشمندان قرن بیستم اضافه میشود. شهرت او به خاطر نظریه ی انفجار بزرگ و سیاه چاله است. او همچنین در دانشگاه کمبریج به عنوان استاد ریاضیات تدریس کرده است.

لوئی پاستور

زندگینامه دانشمندان, بیوگرافی دانشمندان, دانشمندان معروف جهان

لوئی بیشتر به خاطر تلاش هایی که در زمینه ی پزشکی انجام داده شناخته شده است. نظریه ی جوانه ((germاولین بار بوسیله ی او معرفی شد و در ازآن پس در مطالعات میکرو بیولوژی مورد استفاده قرار می گیرد.

سر جاگادیش چاندرا بوز

زندگینامه دانشمندان, بیوگرافی دانشمندان, دانشمندان معروف جهان

جاگادیش به خاطر اقداماتش در اختراع رادیو و مایکرو ویو مشهور است. او که اولین دانشمند بنگالی (بنگلادشی) است تلاش های بسیاری در زمینه ی پیشرفت علم داشته است.

لیست فوق تلاش کرده است که تنها بعضی از بهترین دانشمندان طول تاریخ را معرفی کند و این بدان معنی نیست که دانشمندانی که اینجا ذکر نشده اند در رشته های خاص خود تلاش های ارزنده ای نداشته اند. همچنان که دنیا و تکنولوژی پیشرفت می کند تلاش های بسیاری هم صرف این میشود که وسایل الکترونیکی موجود راکارآمد تر و کم هزینه تر کنند. برای مثال پس از اختراع اینترنت پیشرفت ها ادامه داشته است تا اطمینان حاصل شود که دسترسی به اینترنت نه تنها ارزان تر بلکه ساده تر هم باشد.

ریگ های ساحل خرد ××نشیمنگاه پندار های پاک توست...
ما را در سایت ریگ های ساحل خرد ××نشیمنگاه پندار های پاک توست دنبال می کنید

برچسب : برترین دانشمندان, نویسنده : فاطمه رضازاده daneshnovin92 بازدید : 180 تاريخ : چهارشنبه 2 بهمن 1392 ساعت: 22:06

آلبرت اینشتین, آلبرت انیشتین, زندگینامه آلبرت انیشتین

زندگی آلبرت اینشتین

اغلب شما آلبرت اینشتین را می شناسید. او کسی بود که تئوری نسبیت را به ما ارائه داد. عده زیادی از بزرگان علم او را به عنوان نابغه ای بی همتا و بزرگترین دانشمند جهان می خوانند. بسیاری از نظریات و تحقیقات اینشتین باعث ایجاد تغییرات اساسی در روند پیشرفت علم  در جهان شده و تاثیرات  پایداری به ارمغان داشت. خدمات او در راستای علم قابل ستایش است.

اما بر خلاف همیشه  اینبار قصد داریم از جنبه ای دیگر به اینشتین بنگریم. زندگی او! حقایق مخفی درباره زندگی باهوش ترین نابغه دنیا . او چگونه بود؟ در زندگی و برخورد بادیگران چطور بود؟ آیا می دانید که اینشتین با یک سر بزرگ به دنیا آمده! طوری که مادرش تصور می کرد وی ناقص است؟! و یا اینکه قبل از ازدواج فرزندی داشته؟

1-  اینشتین بدنی چاق و سری بزرگ داشت:

زمانی که مادر آلبرت، پائولین اینشتین (Pauline Einstein)، او را به دنیا آورد متوجه شد سر اینشتین بسیار بزر گ است و تصور می کرد که او ناقص به دنیا آمده. قسمت عقب سر بسیار بزرگ به نظر می رسید و خانواده وی بلافاصله متوجه این چیز عجیب و غیر طبیعی شدند. در هر صورت پزشک آنها را آرام نمود.

هنگامی که مادر بزرگ آلبرت برای اولین بار او را دید مرتباً زیر لب تکرار می کرد: "خیلی چاق است، خیلی چاق است".

 

آلبرت اینشتین, آلبرت انیشتین, زندگینامه آلبرت انیشتین

تصویر: اولین تصویر شناخته شده از آلبرت اینشتین. اعتبار تصویر: آرشیو آلبرت اینشتین، دانشگاه یهودی Jerusalem، اسرائیل.

2- اینشتین در دوران کودکی در تکلم خود دچار مشکل بود:

اینشتین در دوران کودکی به ندرت سخن می گفت و زمانی هم که  حرف می زد بسیار با آهستگی صحبت می کرد. در عوض تمام جملات را در سرش بیان می نمود و یا قبل از اینکه بلند بیان کند از صحیح بودن آنها اطینان حاصل می کرد و یا چند بار به صورت زیر زبانی آنرا تکرار می کرد.

تصویر: عکس مشهور آلبرت اینشتین در 1951، توسط آرتور ساس

بر طبق گزارشات اینشتین تا 9 سالگی به همین منوال رفتار می کرد. والدینش از اینکه فرزندشان عقب افتاده باشد نگران بودند که البته این نگرانی کاملا بی اساس بود.

یک تاریخ نویس علوم به نام Otto Neugebauer چنین بیان می کند:  " در آن زمان که بسیار دیر زبان به سخن باز کرده بود و به ندرت حرف می زد یک شب موقع شام سکوت را شکست و گفت: "این سوپ خیلی داغ است".

والدینش خیالشان راحت شد و  از او پرسیدند چرا تاکنون حتی یک کلمه سخن نمی گفت؟ وی پاسخ داد: " برای اینکه تا کنون همه چیز بر طبق روال خود بوده".

Thomas Sowell در کتابش به این نکته اشاره کرده که علاوه بر اینشتین بسیاری از نوابغ دیگر نیز در زمان کودکی سخن گفتن را نستاً دیر آغاز نموده اند. او این وضعیت را «سندرم اینشتین» (Einstein Syndrome) نامید.

3- اینشتین از یک قطب نما الهام گرفت:

اینشتین در سن 5 سالگی در بستری مریضی خوابیده بود، پدرش چیزی به او داد که باعث شد در ذهنش اولین جرقه علاقمندی به علوم به وجود آید: یک قطب نمای ساده جیبی.

آنچه باعث جلب توجه اینشتین گردید این بود که آنرا به هر طرف که می چرخاند سوزن قطب نما همواره یک جهت را نشان می داد. با خودش فکر کرد باید نیروهایی بر قطب نما اعمال شده باشد که چنین عمل می کند. این اتفاق بارها در گزارشات و شرح حال زندگی وی ذکر شده است.

4- اینشتین در امتحان ورودی دانشگاه رد شد:

اینشتین در سال 1895 و در سن 17 سالگی برای ورود به مدرسه پلی تکنیک فدرال سوئیس ETH یا (Eidgenössische Technische Hochschule) اقدام کرد. سوالات مربوط به ریاضی و علوم آزمون ورودی را با موفقیت پشت سر گذاشت اما در مابقی دروس (تاریخ، زبان، جغرافی و غیره) موفق نشد و مجبور شد قبل از برگزاری مجدد آزمون به یک مدرسه حرفه ای (Trade School) برود و سرانجام یک سال بعد در ETH  پذیرفته شد.

5- اینشتین یک فرزند نامشروع داشت:

در دهه 1980 نامه های خصوصی اینشتین چیزهای جدیدی را درباره این نابغه آشکار ساخت: او یک دختر نامشروع از میلوا ماریک (Mileva Marić) داشت. (کسی که بعدها با وی ازدواج کرد.) در 1902 و یک سال قبل از ازدواج آنها، میلوا دختری به نام لیزرل به دنیا آورد که اینشتین هرگز او را ندید و سرنوشت او نامعلوم باقی ماند.

تولد لیزرل درست دورانی اتفاق افتاد که اینشتین در Beme حضور داشت. از محتوای نامه ها چنین استنباط می شود که زایمان سختی بوده.

مابقی زندگی لیزرل هنوز به طور کامل مشخص نیست. Michele Zackheim در کتاب خود به نام "دختر اینشتین" نوشته است که او در اثر ابتلا به تب مخملک در سپتامبر 1903 درگذشت.

آلبرت اینشتین, آلبرت انیشتین, زندگینامه آلبرت انیشتین

نام لیزرل برای آخرین بار در نامه ای که در 19 سپتامبر 1903 از اینشتین به میلوا نوشته شده بود ذکر گردید.

6- اینشتین از همسر اول خود دلسرد شد و با وی یک قرارداد عجیب منعقد کرد:

پس از ازدواج اینشتین و میلوا آنها صاحب دو پسر به نام های "هنس آلبرت" و "ادوارد"  شدند. با گذشت زمان، موقعیت های آکادمیک و مسافرت های جهانی اینشتین باعث شد تا اینشتین از همسر خود فاصله گرفته و دلسرد شود. هر دو زوج در صدد حل مشکلشان برآمدند. حتی اینشتین یک قرارداد عجیب تهیه نمود: در این قرارداد آنها تحت شرایط ویژه ای باهم زندگی می کردند. سر فصل آن چنین بود: "شرایط"

الف: مسئولیت تو این است که:

1. لباسهای من همیشه مرتب باشند.

2. سه وعده غذایی خود را به طور مرتب و در اتاقم صرف کنم.

3. اتاق خواب و اتاق مطالعه من همیشه مرتب و تمیز باشد و میز کارم فقط مخصوص استفاده خودم باشد.

ب: باید تمام روابط مرا نادیده بگیری؛ لزوماً همه روابط من بنابر دلایل اجتماعی نیست...

شرایط دیگری نیز بود از جمله "زمانی که از تو خواستم دیگر نباید با من صحبت کنی" . میلوا شرایط را پذیرفت. اینشتین برای اینکه اطمینان حاصل کند میلوا تمام شرایط را فهمیده چنین نوشت: "جنبه های شخصی باید کاملا کاهش پیدا کند" و خود نیز عهد کرد که "در مقابل تمام زنها مثل غریبه رفتار کنم".

7- اینشتین رابطه خوبی با پسر بزرگش نداشت:

پس از طلاق رابطه اینشتین با پسر بزرگش هنس آلبرت، تیره و تار گشت. هنس آلبرت پدرش را مسئول ترک کردن و تنهایی ملیوا می دانست. رابطه بین پدر و پسر زمانی سخت تر شد که اینشتین شدیداً با ازداوج هنس آلبرت و Frieda Knecht مخالفت نمود.

در 1927 هنس در سن 23 سالگی عاشق یک زن بزرگتر از خود شد که به نظر اینشتین اصلا جذاب نبود. اینشتین به این وصلت راضی نبود و معتقد بود عروس هنس برای به دست آوردن پسر او نقشه کشیده است. وقتی تمام حرفها و تلاش های او بی اثر ماند از پسرش خواست تا بچه دار نشود چرا که تنها باعث می شود طلاق و جدایی آنهارا سخت تر کند.

آلبرت اینشتین, آلبرت انیشتین, زندگینامه آلبرت انیشتین

پس از آن هنس آلبرت به ایالات متحده مهاجرت کرد و در آنجا پروفسور مهندسی هیدرولیک در UC Berkley شد. حتی در این کشور جدید هم پدر و پسر از یکدیگر دلگیر بودند. وقتی اینشتین مرد میراث اندکی برای هنس آلبرت به جا گذاشت.

8- اینشتین یک مرد خوش گذران بود:

آلبرت اینشتین, آلبرت انیشتین, زندگینامه آلبرت انیشتین

تصویر: اینشتین به همراه همسر دومش، دختر عمویش، Elsa.

اینشتین پس از جدایی از میلوا (خیانت اینشتین یکی از دلایل طلاق آنها بود) خیلی زود با دخترعمویش  السا لوونتال ((Elsa Lowenthal ازدواج کرد. البته قبل از ازدواج با السا از دختر او Ilse که 18 سال جوانتر بود خواستگاری کرد.

برخلاف میلوا بیشترین توجه  السا به مراقبت از همسر مشهورش معطوف بود. بدون شک او درباره خیانت ها و عشق بازی های اینشتین می دانست.

9- اینشتین FDR را برای ساخت بمب اتم متقاعد کرد:

آلبرت اینشتین, آلبرت انیشتین, زندگینامه آلبرت انیشتین

تصویر: بازسازی  امضای نامه مشهور اینشتین و زیلارد (Szilárd) به FDR (رئیس جمهور فرانکلین روزولت) در 1939.

در 1939 پس از به وجود آمدن آلمان نازی لئو زیلارد (Leó Szilárd)  ،فیزیکدان، اینشتین را برای نوشتن نامه ای به FDR (رئیس جمهور فرانکلین روزولت) (Franklin Delano Roosevelt)متقاعد کرد. مضمون نامه در برگیرنده این بود که احتمالاً آلمان نازی درصدد پیشبرد تحقیقات خود به سوی ساخت بمب اتم  است و ایالات متحده را نیز به همکاری در این کار ترغیب می کند.

ذکر شده که نامه اینشتین و زیلارد یکی از دلایلی بود که باعث شد زیلارد پروژه مخفی منهتن (Manhattan Project) را برای ساخت بمب اتم شروع کند.

هرچند اینشتین یک فیزیکدان با استعداد بود ولی ارتش با درنظر گرفتن خطرات امنیتی برای اینشتین از او برای شرکت در پروژه دعوت نکرد.

آلبرت اینشتین, آلبرت انیشتین, زندگینامه آلبرت انیشتین

10- سرگذشت مغز اینشتین: 43 سال دردون یک شیشه و مسافرت در طول کشور با یک بیوک:

پس از مرگ اینشتین در 1955 مغز او برداشته شد – و البته بدون اجازه از خانواده اش- این کار توسط توماس استولز هاروی ( Thomas Stolz Harvey ) پاتولوژیست بیمارستان پرینستون انجام گرفت. هاروی جمجمه را برداشت و در یک ظرف شیشه ای قرار داد. به علت سهل انگاری در مراقبت از این عضو مهم از کار اخراج شد. سالها بعد با کسب اجازه از هنس آلبرت به مطالعه مغز اینشتین پرداخت و اسلایدهایی از آن تهیه نمود و برای دانشمندان در سراسر دنیا فرستاد.

یکی از این دانشمندان ماریان دایموند از UC Berkeley بود که کشف کرد در مقایسه با یک فرد عادی به طور قابل توجه ای در نواحی از مغز که مسئول تولید اطلاعات است دارای تعداد سلول های گلیال (Glial Cells) بیشتری می باشد.

در مطالعه دیگری که توسط سندرا ویتلسون (Sandra Witelson) از دانشگاه MC Master انجام گرفت مشخص شد که مغز اینشتین فاقد یک چروک خاص به نام شیار سیلویان (Sylvian Fissure) است. به نظر ویلتسون این آناتومی خاص باعث شده تا نرون های مغز اینشتین اتصال بهتری با یکدیگر برقرار کنند. در مطالعه دیگری بیان شده که در مقایسه با مغز انسان های معمولی مغز اینشتین متراکم تر بوده و لوب آهیانه پایینی که مرتبط با توانایی عملیات ریاضی است بزرگتر می باشد.

سرگذشت مغز اینشتین جالب است:

در اوایل دهه 1990 هاروی به همراه یک نویسنده بیطرف و جدا از هرگروه و حزب خاص به نام میشل پترنیتی (Michael Pateiti) به کالیفرنیا رفت تا نوه اینشتین را ملاقات کند. آنها همراه با مغز اینشتین در حالی که دورن یک ظرف شیشه ای تکان می خورد از نیوجرسی خارج شدند. مسافرت آنها با هاروی انجام گرفت.

آلبرت اینشتین, آلبرت انیشتین, زندگینامه آلبرت انیشتین

بعداً پترنیتی در کتابی بنام «سواری آقای البرت: مسافرت در طول آمریکا همراه با مغز اینشتین» این تجربه خود را نوشت.

در 1998 هاروی 85 ساله مغز اینشتین را به دکتر الیوت کراس (Dr.Elliot Krauss) استاد پاتولوژی دانشگاه پرینستون سپرد.

هاروی پس از چندیدن دهه حفاظت کامل از مغز اینشتین، درست مثل یک جسم مقدس آن را به سلامت و با آرامش به بخش پاتولوژی دانشگاه  پزشکی پرینستون داد. دانشگاه شهری که اینشتین دو دهه آخر عمرش را در آن گذراند.

ریگ های ساحل خرد ××نشیمنگاه پندار های پاک توست...
ما را در سایت ریگ های ساحل خرد ××نشیمنگاه پندار های پاک توست دنبال می کنید

برچسب : پدر علم فیزیک, نویسنده : فاطمه رضازاده daneshnovin92 بازدید : 182 تاريخ : چهارشنبه 2 بهمن 1392 ساعت: 21:59

زندگینامه گوگلی المو مارکونی, بیوگرافی گوگلی المو مارکونی مخترع رادیو, زندگی نامه گوگلی المو مارکونی مخترع رادیو

زندگینامه گوگلی المو مارکونی مخترع رادیو
ملیت : ایتالیا - قرن : 19
گوگلی المو مارکونی مخترع رادیو در سال 1874 در شهر بولونی ایتالیا به دنیا آمد. او از خانواده‌ای مرفه بود و معلمان و مربیان خصوصی تعلیم و تربیت او را به عهده داشتند.مارکونی در سال 1894 و به سن بیست سالگی مطالبی درباره آزمایش‌های انجام شده توسط هنریش هرتز خواند. آن آزمایشات به وضوح وجود امواج نامرئی الکترومغناطیسی را که با سرعتی معادل سرعت نور در فضا حرکت می‌کردند، نشان داده بود.


بلافاصله این فکر برای مارکونی پدید آمد که می‌توان بدون استفاده از سیم از این امواج برای فرستادن علائمی به فواصل دوردست بهره گرفت. این امر امکاناتی را برای ارتباطات فراهم می‌کرد که در استفاده از تلگراف با سیم میسر نبود. از جمله اینکه با این روش ارسال پیام‌ها برای کشتی‌های در حال حرکت در دریاها ممکن می‌شد.


تا سال 1895 تنها با یک سال تلاش مارکونی موفق شد وسیله لازم برای این کار را بسازد. در سال 1896 مارکونی وسیله مزبور را در انگلستان به نمایش گذاشت و توانست اولین امتیاز انحصاری اختراع خود را دریافت نماید. مارکونی سریعاً یک شرکت تأسیس کرد و در سال 1898 اولین رادیوگرام (مارکونی گرام) ارسال شد.


سال بعد او توانست پیام‌های بی‌سیم را به آن سوی کانال مانش بفرستد. با اینکه در سال 1900 مهمترین امتیاز خود را دریافت نمود ولی همچنان به کار خود ادامه داد و برای بهبود و تکمیل اختراع خود تلاش کرد. در 1901 او موفق شد یک پیام رادیو به آن سوی اقیانوس اطلس، از انگلستان به نیوفونلند، بفرستد.
اهمیت این اختراع جدید در یک حادثه غم‌انگیز به خوبی آشکار گردید. در سال 1909 کشتی «اس.اس.ریپوبلیک» در تصادفی صدمه دید و غرق شد. از طریق پیام‌های رادیویی کمک خواسته شد و تمام سرنشینان کشتی بجز 6 نفر نجات یافتند. در همین سال مارکونی به خاطر اختراعش برنده جایزه نوبل شد. در سال بعد مارکونی موفق شد پیام‌های رادیویی را از ایرلبند به آرژانتین، یعنی مسافتی بالغ بر شش هزار مایل بفرستد.


تمام این پیام‌ها با روش خط و نقطه (مورس) فرستاده شده بود. اینک مشخص گردید که صدا را نیز می‌توان به وسیله رادیو منتقل کرد. ولی این کار تا سال 1915 عملی نشد.انتشارات رادیویی در مقیاس تجاری تنها در اوایل دهه 1920 آغاز گردید ولی پس از آن خیلی زود توسعه یافت و همگانی شد.


اختراعی که حقوق انحصاری آن فوق‌العاده با ارزش بود بدون تردید برخی درگیری‌های حقوقی و قضایی را برمی‌انگیخت. اما تمام این مرافعات و دادخواهی‌ها با رأی صریح دادگاهها در سال 1914 مبنی بر حق اولویت مارکونی به خاموشی گرایید.
در سال‌های بعد مارکونی تحقیقات مهمی در باب موج کوتاه و مخابرات مایکروویو انجام داد. او در سال 1937 در شهر رم درگذشت.


از آنجا که مارکونی تنها به عنوان یک مخترع معروف می‌باشد بدیهی است که تأثیر او نیز مناسب با اهمیت رادیو و تبعات مستقیم آن خواهد بود. (مارکونی تلویزیون را اختراع نکرد اما اختراع رادیو گامی مهم برای اختراع تلویزیون بود و بنابراین منصفانه خواهد بود اگر قسمتی از اعتبار اختراع تلویزیون به مارکونی داده شود). روشن است که ارتباطات بی‌سیم در دنیای نوین از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.


در انتقال اخبار برای سرگرمی و تفریح، مقاصد نظامی، تحقیقات علمی و انجام وظایف و بسیاری موارد مقاصد دیگر از بی‌سیم استفاده می‌شود. اگر چه برای برخی موارد می‌توان از تلگراف، که نیم قرن قبل اختراع شده بود، استفاده مشابهی کرد اما در بسیاری از موارد رادیو بی‌رقیب است و چیزی را نمی‌توان جانشین آن کرد. با استفاده از آن می‌توان با اتومبیلهای در حال حرکت، کشتی‌ها در دریاها و هواپیماهای در حال پرواز و حتی سفینه‌های فضایی ارتباط برقرار کرد.


اختراع رادیو بسیار مهمتر از اختراع تلفن می‌باشد. پیامی که با تلفن فرستاده می‌شود با رادیو نیز می‌توان ارسال کرد در حالی که با رادیو می‌توان با نقاطی ارتباط برقرار کرد که امکان تماس تلفنی وجود ندارد.

با توجه به این نکته و از آنجا که ارتباط بی‌سیم بسیار مهمتر از ارتباط تلفنی است مارکونی در رده‌ای بالاتر از گراهام‌بل قرار می‌گیرد. اگر ادیسون کمی بالاتر از مارکونی قرار داده شد به این دلیل است که او صاحب اختراعات متعدد و زیادی بود هر چند هیچ‌کدام از آنها به تنهایی اهمیت و ارزش رادیو را نداشتند.


از آنجا که رادیو و تلویزیون تنها قسمت کوچکی از موارد استفاده عملی از کارهای نظری ماکسول وفاراده می‌باشد بنابراین منصفانه است که مارکونی پایین‌تر از آن دو تن قرار داده شود. اما با توجه به اینکه معدودی از بهترین چهره‌های سیاسی تأثیری مشابه به تأثیر نارکونی بر جهان داشته‌اند بنابراین مارکونی را باید سزاوار و شایسته رده بالایی در این فهرست دانست.

ریگ های ساحل خرد ××نشیمنگاه پندار های پاک توست...
ما را در سایت ریگ های ساحل خرد ××نشیمنگاه پندار های پاک توست دنبال می کنید

برچسب : مو فقیت او در علم, نویسنده : فاطمه رضازاده daneshnovin92 بازدید : 302 تاريخ : چهارشنبه 2 بهمن 1392 ساعت: 21:52